از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند، هر چیز ناپایدار و بی ثبات و ناپاینده
از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند، هر چیز ناپایدار و بی ثبات و ناپاینده
قسمی دستگاه حمل باچرخ که اسب آن را کشد، ارابه ای که با اسب کشیده شود، این لفظ هندی است و در هندی بمعنی مطلق گردون است و در قرن اخیر داخل فارسی شده، (فرهنگ نظام از برهان قاطع چ معین)، رجوع به ارابه، عرابه و عراده شود
قسمی دستگاه حمل باچرخ که اسب آن را کشد، ارابه ای که با اسب کشیده شود، این لفظ هندی است و در هندی بمعنی مطلق گردون است و در قرن اخیر داخل فارسی شده، (فرهنگ نظام از برهان قاطع چ معین)، رجوع به ارابه، عرابه و عراده شود
مرکب از ’گار’ مزید مؤخر + ’ی’ حاصل مصدر، این کلمه به آخر اسم معنی و ریشه فعل پیوندد و حاصل مصدر یایی سازد: سازگاری: به هر چش رسد سازگاری کند فلک بر ستیزنده خواری کند، نظامی، ز هر طعمه ای خوشگواریش بین حلاوت مبین سازگاریش بین، نظامی، سر سازگاری ندارد سپهر کمر بسته بر کینۀ ماه و مهر، نظامی، که هر کشتئی کو بدینجا رسید ازین بندگه رستگاری ندید، نظامی، ، در آخر صفت درآید و حاصل مصدریایی سازد، ناسازگاری: جوانی ز ناسازگاری جفت بر پیرمردی بنالید و گفت، (بوستان)، ، در آخر مصدر مرخم (معادل سوم شخص مفرد ماضی) درآیدو حاصل مصدر یایی سازد، - پذرفتگاری: ملکزاده با او بهم داد دست بپذرفتگاری بر آن عهد بست، نظامی، - رستگاری: در دوچیز است رستگاری مرد آنکه بسیار داد و اندک خورد، نظامی، ز دولت به هر کار یاریش باد گذر بر ره رستگاریش باد، نظامی، به کمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، سعدی، - خواستگاری، ، در آخراسم معنی درآید و حاصل مصدر یایی سازد: - ستمگاری: جهانی که با اینچنین خواریست نه در خورد چندین ستمگاریست، نظامی، چهارسال است کز ستمگاری داردم بیگنه بدین خواری، نظامی
مرکب از ’گار’ مزید مؤخر + ’ی’ حاصل مصدر، این کلمه به آخر اسم معنی و ریشه فعل پیوندد و حاصل مصدر یایی سازد: سازگاری: به هر چش رسد سازگاری کند فلک بر ستیزنده خواری کند، نظامی، ز هر طعمه ای خوشگواریش بین حلاوت مبین سازگاریش بین، نظامی، سر سازگاری ندارد سپهر کمر بسته بر کینۀ ماه و مهر، نظامی، که هر کشتئی کو بدینجا رسید ازین بندگه رستگاری ندید، نظامی، ، در آخر صفت درآید و حاصل مصدریایی سازد، ناسازگاری: جوانی ز ناسازگاری جفت بر پیرمردی بنالید و گفت، (بوستان)، ، در آخر مصدر مرخم (معادل سوم شخص مفرد ماضی) درآیدو حاصل مصدر یایی سازد، - پذرفتگاری: ملکزاده با او بهم داد دست بپذرفتگاری بر آن عهد بست، نظامی، - رستگاری: در دوچیز است رستگاری مرد آنکه بسیار داد و اندک خورد، نظامی، ز دولت به هر کار یاریش باد گذر بر ره رستگاریش باد، نظامی، به کمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، سعدی، - خواستگاری، ، در آخراسم معنی درآید و حاصل مصدر یایی سازد: - ستمگاری: جهانی که با اینچنین خواریست نه در خورد چندین ستمگاریست، نظامی، چهارسال است کز ستمگاری داردم بیگنه بدین خواری، نظامی
چیز بی مدار و ناپاینده و بی ثبات را گویند، (آنندراج) (برهان قاطع) (جهانگیری)، فانی، ناپایدار: دنیا همه در غرور دارد یاری بس غره مشو ز روزگار گاری، (از جهانگیری بدون ذکر نام شاعر)، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود
چیز بی مدار و ناپاینده و بی ثبات را گویند، (آنندراج) (برهان قاطع) (جهانگیری)، فانی، ناپایدار: دنیا همه در غرور دارد یاری بس غره مشو ز روزگار گاری، (از جهانگیری بدون ذکر نام شاعر)، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود
گذرنده. عبورکننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس و رامین). مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری. (ویس و رامین). نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری. (ویس و رامین). چرا از بهر آن اندوه داری (از بهر جهان) که هست ایدر جهان چون تو گذاری. (ویس و رامین). دریغا آن همه امیدواری که شد ناچیز چون باد گذاری. (ویس و رامین). ، {{حاصل مصدر}} بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد: ترکیب ها: - تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
گذرنده. عبورکننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس و رامین). مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری. (ویس و رامین). نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری. (ویس و رامین). چرا از بهر آن اندوه داری (از بهر جهان) که هست ایدر جهان چون تو گذاری. (ویس و رامین). دریغا آن همه امیدواری که شد ناچیز چون باد گذاری. (ویس و رامین). ، {{حاصِل مَصدَر}} بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد: ترکیب ها: - تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
عابر. ابن سبیل. رونده: آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه) ، نغل، کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
عابر. ابن سبیل. رونده: آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه) ، نغل، کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
اگر در خواب ببینید گاری سوار شده اید و خودتان آن را می رانید بر کارهای مربوط به خودتان تسلط می یابید و توفیق حاصل می کنید. اگر ببینید که گاری شما اسب ندارد امکان انجام کار را از دست می دهید. اسب قوه محرکه گاری است و بیننده خواب می تواند بفهمد که قوه محرکه عملی که در دست انجام دارد چیست. گاهی سرمایه است و گاهی نیروی انسانی و گاه تدبیر و قدرت مدیریت. اگر ببینید به گاری که شما می رانید دو اسب بسته شده امکانات شما مضاعف می شود و این در صورتی است که در خواب بدانید گاری شما باید فقط یک اسب داشته باشد. چنان چه در خواب ببینید دیگری گاری را می راند و شما هم بر آن نشسته اید در انجام کاری مشارکت می نمائید. اگر در خواب ببینید که گاری شما چرخ ندارد یا یک چرخ آن شکسته و بیرون آمده در کار خود دچار شکست و تاخیر می شوید. اگر گاری که سوارید بار داشته باشد تاویل آن در صبح فردا در خوابی که شب قبل دیده اید تاثیر می نهد. به این صورت که اگر بگوئید بار می بردم زیان خواهید کرد ولی اگر بگوئید بار می آوردم سودی عایدتان می شود به اندازه همان بار که می گوئید می آوردم. منوچهر مطیعی تهرانی ۱ـ اگر خواب ببینید سوار گاریی شده اید، دلالت بر آن دارد که برای پس انداز تمام اوقات شما صرف کار خواهد شد. ۲ـ دیدن گاری در خواب، نشانه رسیدن خبرهای بد از طرف دوستان یا خویشان به شما است. ۳ـ اگر خواب ببینید گاری می رانید، نشانه موفقیت در کار و دیگر امور است. ۴ـ اگر عاشق و معشوقی خواب ببینند سوار گاریی شده اند، دلالت بر آن دارد که علیرغم توطئه های دیگران به هم خواهند رسید. .
اگر در خواب ببینید گاری سوار شده اید و خودتان آن را می رانید بر کارهای مربوط به خودتان تسلط می یابید و توفیق حاصل می کنید. اگر ببینید که گاری شما اسب ندارد امکان انجام کار را از دست می دهید. اسب قوه محرکه گاری است و بیننده خواب می تواند بفهمد که قوه محرکه عملی که در دست انجام دارد چیست. گاهی سرمایه است و گاهی نیروی انسانی و گاه تدبیر و قدرت مدیریت. اگر ببینید به گاری که شما می رانید دو اسب بسته شده امکانات شما مضاعف می شود و این در صورتی است که در خواب بدانید گاری شما باید فقط یک اسب داشته باشد. چنان چه در خواب ببینید دیگری گاری را می راند و شما هم بر آن نشسته اید در انجام کاری مشارکت می نمائید. اگر در خواب ببینید که گاری شما چرخ ندارد یا یک چرخ آن شکسته و بیرون آمده در کار خود دچار شکست و تاخیر می شوید. اگر گاری که سوارید بار داشته باشد تاویل آن در صبح فردا در خوابی که شب قبل دیده اید تاثیر می نهد. به این صورت که اگر بگوئید بار می بردم زیان خواهید کرد ولی اگر بگوئید بار می آوردم سودی عایدتان می شود به اندازه همان بار که می گوئید می آوردم. منوچهر مطیعی تهرانی ۱ـ اگر خواب ببینید سوار گاریی شده اید، دلالت بر آن دارد که برای پس انداز تمام اوقات شما صرف کار خواهد شد. ۲ـ دیدن گاری در خواب، نشانه رسیدن خبرهای بد از طرف دوستان یا خویشان به شما است. ۳ـ اگر خواب ببینید گاری می رانید، نشانه موفقیت در کار و دیگر امور است. ۴ـ اگر عاشق و معشوقی خواب ببینند سوار گاریی شده اند، دلالت بر آن دارد که علیرغم توطئه های دیگران به هم خواهند رسید. .
دیدن گازرد به خواب، دلیل بر مردی بود که بر دست او خیرات و احسان رود و ثواب یابد. جابر مغربی اگر درخواب بیند گازری می کرد و گازر نبود، دلیل که از معصیت توبه کند و توفیق طاعت یابد. زیرا چون به تاویل غم است و گازر پاک کننده چرک است پس، دلیل که به حق بازگردد. محمد بن سیرین دیدن گازر به خواب، دلیل است که از غم برهد و از معصیت توبه کند، خاصه جامه را پاک شوید. اگر درخواب دید جامه وی بدرید، دلیل که توبه بشکند. اگر بیند جامه از شستن سفید شد، دلیل که توبه نصوح کند. اگربه خلاف این بیند، دلیل که پیوسته درمعصیت است.
دیدن گازرد به خواب، دلیل بر مردی بود که بر دست او خیرات و احسان رود و ثواب یابد. جابر مغربی اگر درخواب بیند گازری می کرد و گازر نبود، دلیل که از معصیت توبه کند و توفیقِِ طاعت یابد. زیرا چون به تاویل غم است و گازر پاک کننده چرک است پس، دلیل که به حق بازگردد. محمد بن سیرین دیدن گازر به خواب، دلیل است که از غم برهد و از معصیت توبه کند، خاصه جامه را پاک شوید. اگر درخواب دید جامه وی بدرید، دلیل که توبه بشکند. اگر بیند جامه از شستن سفید شد، دلیل که توبه نصوح کند. اگربه خلاف این بیند، دلیل که پیوسته درمعصیت است.