جدول جو
جدول جو

معنی گذری

گذری
(گُ ذَ)
عابر. ابن سبیل. رونده: آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه) ، نغل، کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا