جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گازری

گازری

گازری
دیدن گازرد به خواب، دلیل بر مردی بود که بر دست او خیرات و احسان رود و ثواب یابد. جابر مغربی
اگر درخواب بیند گازری می کرد و گازر نبود، دلیل که از معصیت توبه کند و توفیقِِ طاعت یابد. زیرا چون به تاویل غم است و گازر پاک کننده چرک است پس، دلیل که به حق بازگردد. محمد بن سیرین
دیدن گازر به خواب، دلیل است که از غم برهد و از معصیت توبه کند، خاصه جامه را پاک شوید.
اگر درخواب دید جامه وی بدرید، دلیل که توبه بشکند. اگر بیند جامه از شستن سفید شد، دلیل که توبه نصوح کند. اگربه خلاف این بیند، دلیل که پیوسته درمعصیت است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

گالری

گالری
مکانی که آثار هنری در آن به معرض دید گذاشته می شود، سرسرا، تالار، راهرو، دالان
گالری
فرهنگ فارسی عمید

گازرک

گازرک
مصغرِ گازر، گازر، در علم زیست شناسی دُم جُنبانَک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دُم بِشکَنَک، دُمتَک، دُم سَنجه، دُم سیجه، دُم سیچه، سَریچه، سیسالَنگ، شیشالَنگ، کَراک، آبدارَک
گازرک
فرهنگ فارسی عمید

بازری

بازری
نام تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ بختیاری است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75)
لغت نامه دهخدا

گازرو

گازرو
قسمی گیاه طبی برای درد شکم. در بم به این اسم خوانده میشود
لغت نامه دهخدا