جدول جو
جدول جو

معنی کوهسار - جستجوی لغت در جدول جو

کوهسار
(پسرانه)
جایی که دارای کوههای متعدد است
تصویری از کوهسار
تصویر کوهسار
فرهنگ نامهای ایرانی
کوهسار
کوهستان، جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
تصویری از کوهسار
تصویر کوهسار
فرهنگ فارسی عمید
کوهسار
کهستان، کوهساره، کوهستان، ناحیه کوه
تصویری از کوهسار
تصویر کوهسار
فرهنگ لغت هوشیار
کوهسار
((هْ))
کوهپایه
تصویری از کوهسار
تصویر کوهسار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کوهستان: راهرو را بال و پرواز است سختیهای دهر کوهساران میشود سنگ فسان این سیل را. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهیار
تصویر کوهیار
(پسرانه)
کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کهسار
تصویر کهسار
(دخترانه)
کوهسار، جایی که دارای کوههای متعدد است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوهسر
تصویر کوهسر
سر کوه، بالاترین قسمت کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهسار
تصویر کهسار
کوهسار، کوهستان، جایی که در آن کوه بسیار باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهسار
تصویر کهسار
مخفف کوهسار، یعنی زمین و جائی که در آنجا کوه بسیار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهسار
تصویر کهسار
((کُ))
مخفف کوهسار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهسار
تصویر شاهسار
(پسرانه)
نام یکی از شاعران دربار سامانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوهشاد
تصویر کوهشاد
(پسرانه)
نام روستایی در استان هرمزگان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کولیار
تصویر کولیار
(پسرانه)
نام روستایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوشیار
تصویر کوشیار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوچیار
تصویر کوچیار
(دخترانه)
یارکوتاه قد (نگارش کردی: کیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بورسار
تصویر بورسار
اسبی که رنگ آن بسرخی گراید بور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوکنار
تصویر کوکنار
خشخاش، غلاف و غوزۀ خشخاش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کورمار
تصویر کورمار
نوعی مار بی زهر که حشرات را می خورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوهستان
تصویر کوهستان
جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاهسار
تصویر چاهسار
زمینی که در آن چاه بسیار باشد، سر چاه، دهانۀ چاه، مطلق چاه، برای مثال دو پایش فروشد به یک چاهسار / نبد جای آویزش و کارزار (فردوسی - ۵/۴۵۲)، چاهساری هزارپایه در او / ناشده کس مگر که سایه در او (نظامی۴ - ۶۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوکنار
تصویر کوکنار
خشخاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهستان
تصویر کوهستان
جائی که کوه بسیار باشد و آنرا کهستان هم نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهپاره
تصویر کوهپاره
حصه و پاره و لختی از کوه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوه سپر
تصویر کوه سپر
آنکه کوه را طی کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه کوه را بدرد کوه شکاف: نوک سنان کوه در سینه دوز او از بازوی سپهر کمانکش سپر گشاد. (جوامع الحکایات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوکنار
تصویر کوکنار
((کُ))
غوزه خشخاش که از آن تریاک گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوهستان
تصویر کوهستان
((هِ))
زمینی که در آن کوه بسیار باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ونسار
تصویر ونسار
مرکز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کهیار
تصویر کهیار
(پسرانه)
کوهیار، کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوتار
تصویر کوتار
کوچۀ تنگ و سرپوشیده، ساباط، دالان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کواسر
تصویر کواسر
کاسر، پرندگان شکاری، جمع واژۀ کاسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوهان
تصویر کوهان
برآمدگی پشت شتر که از پیه و چربی انباشته شده، برآمدگی روی شانۀ گاو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کومار
تصویر کومار
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کواسر
تصویر کواسر
به گونه رمن مرغان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار