- کوز
- قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، غوز، محدّب، گنگ
معنی کوز - جستجوی لغت در جدول جو
- کوز
- سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، جعل، قرنبا
- کوز
- غوز، خمیده، منحنی
- کوز
- پشت دوتا، خمیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوشۀ گندم که هنگام کوبیدن خرمن خرد نشده باشد، کوزاره
ظرفی است گردن دراز که در آن آب نگهداری می کنند
خوشه گندم و جوی که در وقت کوفتن خرمن خرد نشده و بار دیگر بکوبند قصاله قصامه
((زَ یا زِ))
فرهنگ فارسی معین
ظرف دسته دار یا بی دسته سفالین
در کوزه گذاشتن و آبش را خوردن: بیهودگی چیزی را آشکارا دیدن
در کوزه گذاشتن و آبش را خوردن: بیهودگی چیزی را آشکارا دیدن
ظرف سفالی دسته دار یا بی دسته، کوچک تر از خم برای آب یا چیز دیگر
کسی که کاسه و کوزۀ گلی می سازد
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، سختیان، گوزگانی، لکا، اپرنداخ، پرانداخ، پرنداخ، ساختیان، پرندخ
شیوه ای در زراعت که بذر را روی پل می کارند تا هنگام آب دادن، آب روی آن را فرانگیرد و فقط به ریشه و پایین ساقه برسد
صاحب کوزه کوزه دار: باغ زهر غنچه شده کوزه ور گردش چرخ از گل تر کوزه گر. (امیر خسرو)
کسی که کوزه سازد
کوزه آب یا شراب را سر کشیدن: مرد آن نبود که می کشد کوزه من مرد آن باشد که خم ز میخانه کشد
کوز پشت کوژ پشت
خمیده پشتی پشت دوتایی
خمیده پشت پشت دوتا
کوزۀ کوچک، برای مثال خیز تا بر گل نو کوزگکی باده خوریم / پیش تا از گل ما کوزه کند دست زمان (فرخی - ۴۴۰)
حرارت
محله
محدب
مهاجرت
پارسی تازی گشته بوزه اسب تند رو اسب جلد، مرد تیز هوش صاحب ادراک مقابل کودن
از طلوع آفتاب تا غروب که هوا روشن است روز گویند
وسط چیزی، گردو، گذشتن از جای و پس افکندن آنرا برفتن از وی
غو خپله مرد درشت
دشمنی، خصومت، عداوت
تاخت و تاراج و غارت و یغما