- کناننده
- آکتیویتور
معنی کناننده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه کسی یا چیزی را به طرفی می کشاند
جاذب، کشنده
کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند
کسی که چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر برساند متصل کننده: اتصال دهنده
رنج دهنده آزار دهنده
خلاص کننده، منجی، آزادی، بخشنده
کسی که مزه چیزی را بدیگری چشاند
آزار کننده
کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد
کسی که چیزی را بزور و فشار در چیز دیگر جا دهد تپاننده
بجست و خیز در آورنده پراننده
کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند
فشارنده فشار دهنده عصاره گیرنده
تازی گشته اوباره از ماران
درج کننده، نشاننده
کج کننده، خم کننده
آنکه کسی را بخنده درآورد
حرکت دهنده جنباننده
حقیر ترین بنده
گیرنده
آنکه می پراند
آنچه که بپزد منضج
آنکه بکسی یا بچیزی پناه برد پناه آورنده پناه گیرنده پناهیده زنهاری زینهاری ملتجی، جمع پناهندگان، پناه دهنده، باری تعالی
آنکه سوراخ کند
آن که چیزی یا کسی را بشناسد آگاه مطلع
رنج دهنده، آزاردهنده
پاره کننده، چاک دهنده
پناه گیرنده، پناه برنده، برای مثال درگذر از جرم که خواهنده ایم / چارۀ ما کن که پناهنده ایم (نظامی۱ - ۷)
بدبو کننده، فاسد کننده
آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، کسی که سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند
کسی که چیزی را تکان بدهد، جنباننده