جدول جو
جدول جو

معنی کلاهداری - جستجوی لغت در جدول جو

کلاهداری
(کُ)
داشتن کلاه بر سر. (فرهنگ فارسی معین). عمل کلاهدار. و رجوع به مادۀ قبل شود، کنایه از پادشاهی و سلطنت. (از برهان) (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آئین سروری داند.
حافظ.
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاهداریش اندر سر شراب رود.
حافظ (دیوان چ غنی ص 150)
و رجوع به کلاه و دیگر ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
کلاهداری
داشتن کلاه بر سر، پادشاهی سلطنت: (نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری دارند)، (حافظ)
تصویری از کلاهداری
تصویر کلاهداری
فرهنگ لغت هوشیار
کلاهداری
پادشاهی، سلطنت
تصویری از کلاهداری
تصویر کلاهداری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاهبرداری
تصویر کلاهبرداری
به دست آوردن چیزی از کسی از طریق خدعه، فریب و نیرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاه داری
تصویر کلاه داری
پادشاهی، سلطنت، برای مثال نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نشست / کلاهداری و آیین سروری داند (حافظ - ۳۶۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگاهداری
تصویر نگاهداری
نگهداری، نگاه داشتن، محافظت، پرستاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاه دار
تصویر کلاه دار
کسی که کلاه بر سر دارد، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ جَدْ دُ خوا / خا)
آنکه کلاه بر سر دارد. (فرهنگ فارسی معین). دارندۀ کلاه، کنایه از پادشاه. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از برهان). کنایه از پادشاه. سلطان. (فرهنگ فارسی معین). تاجدار. و رجوع به کلاه و کلاهداری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمانداری
تصویر کمانداری
مجهز بودن به کمان دارا بودن کمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله داری
تصویر کله داری
پادشاهی سلطنت، سرکشی تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
بفریب مال و پول دیگران را گرفتن حقه بازی، استعمال نام یا عنوان مجعول بقصد اینکه موسسات مجعول و اعتبارات موهوم را بطرف بقبولاند و او را به امور موهوم امیدوار و یا از امور موهوم خایف سازد و بدین طریق وجه یا مالی از او بگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاهدوزی
تصویر کلاهدوزی
عمل و شغل کلاهدوز کلاه فروش، دکان کلاه دوز کلاه فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاهداری
تصویر نگاهداری
محافظت حراست، مواظبت
فرهنگ لغت هوشیار
ماموریت حفظ و نظم و ترتیب کتابهای کتابخانه، تصدی کتابخانه، مانتیکان داری، نامه داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاهداری
تصویر سپاهداری
سالاری سپاه فرماندهی قشون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاهدار
تصویر کلاهدار
آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه سلطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاحداری
تصویر سلاحداری
زنو مندی، زینه مندی، عمل سلاحدار مسلح بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاهدار
تصویر کلاهدار
پادشاه، سلطان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتاب های کتابخانه، تصدی کتابخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمانداری
تصویر کمانداری
تیراندازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
Librarianship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
bibliothéconomie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
ספרנות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
사서학
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
ilmu perpustakaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
पुस्तकालय विज्ञान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
bibliotheekkunde
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
bibliotekoznawstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
biblioteconomia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
biblioteconomía
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
бібліотечна справа
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
библиотечное дело
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
Bibliothekswesen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
biblioteconomia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کتابداری
تصویر کتابداری
图书馆学
دیکشنری فارسی به چینی