زمین کشت زراعت کرده شده را گویند. (برهان) (آنندراج). در حاشیۀ برهان آمده است: این کلمه مخفف کشتمان است مرکب از کشت (کاشتن) + مان (پسوند اتصاف) کشتمند: از حبوبات در همه کشمان نیست چندانکه درکشند بفخ. نزاری قهستانی (از رشیدی). النقوع، گوآب در کشمان. (مهذب الاسماء)
زمین کشت زراعت کرده شده را گویند. (برهان) (آنندراج). در حاشیۀ برهان آمده است: این کلمه مخفف کشتمان است مرکب از کشت (کاشتن) + مان (پسوند اتصاف) کشتمند: از حبوبات در همه کشمان نیست چندانکه درکشند بفخ. نزاری قهستانی (از رشیدی). النقوع، گوآب در کشمان. (مهذب الاسماء)
کشخان: پارسی تازی گشته کشخان (دیوث) این طرفه که موبدی گرفته است بر یک دو کشیش رنگ کشخان (خاقانی) کشیخان (گویش گیلکی) ساحر درگر تویی شاعر زرگر منم کیست که باد بروت زین دو کشیخان برد (عبد الرزاق اسپهانی) غلتبان زن جلب زن قحبه دیوث: (ایا کشخان بد اصل ای سه پوشش علی نامی دریغ این نام بر تو)، (سنائی)
کشخان: پارسی تازی گشته کشخان (دیوث) این طرفه که موبدی گرفته است بر یک دو کشیش رنگ کشخان (خاقانی) کشیخان (گویش گیلکی) ساحر درگر تویی شاعر زرگر منم کیست که باد بروت زین دو کشیخان برد (عبد الرزاق اسپهانی) غلتبان زن جلب زن قحبه دیوث: (ایا کشخان بد اصل ای سه پوشش علی نامی دریغ این نام بر تو)، (سنائی)