جدول جو
جدول جو

معنی کسما - جستجوی لغت در جدول جو

کسما
(کِ نَ وی یِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا در شهرستان فومن. جلگه و معتدل و مرطوب است و 1667تن سکنه دارد. از رود خانه ماسوله مشروب می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسما
تصویر اسما
(دخترانه)
جمع اسم، نامها، نام دختر ابومسلم خراسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کسرا
تصویر کسرا
(پسرانه)
کسری، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جسما
تصویر جسما
از لحاظ جسمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسما
تصویر اسما
اسم ها، نامها، جمع واژۀ اسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرما
تصویر کرما
کریم ها، بخشندگان، جمع واژۀ کریم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسما
تصویر مسما
معیّن، معلوم
نامیده شده
خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کسمه
تصویر کسمه
موی پیچیده در کنار صورت، زلف پر پیچ و خم بالای پیشانی و جلو سر، برای مثال عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز / شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده (حافظ - ۸۴۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسما
تصویر دسما
تیره گون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسما
تصویر رسما
از روی قاعده و ترتیب و قانون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسنا
تصویر کسنا
گاودانه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی نان کلیچه پارسی است پنجه موی را گفته اند که از سر زلف پیچ و خم داده بر پیشانی گذارند، گیس ساخته
فرهنگ لغت هوشیار
بر گرفته فارسی گویان از مسمن چرباک رسمالخطی از مسمی، نوعی غذا که با گوشت (گوسفند یا مرغ) وبادنجان و غیره پزند و آن اقسامی داردمانند مسمای بادنجان مسمای بره مسمای ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
نامهای آفریدگار جل جلاله، جمع اسم، نام ها، دانش ها نام نهادن نامگذاری روانه کردن، جمع اسم. نامها، جمع آن اسامی، معارف حقایق علوم. یا اسما اعلام. یا اسما حسنی. اهم نامهای الهی که تعداد آنها را نود و نه دانسته اند. یا اسما خاص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسمه
تصویر کسمه
((کَ مِ))
زلف، زلف پرپیچ و خم بالای پیشانی
فرهنگ فارسی معین
((مُ سَ مّ))
نوعی غذا که با گوشت و بادمجان و غیره پزند و آن اقسام مختلف دارد مانند مسمای بادمجان، مسمای مرغ و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسما
تصویر رسما
Officially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رسما
تصویر رسما
officiellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رسما
تصویر رسما
rasmi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رسما
تصویر رسما
resmi olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رسما
تصویر رسما
공식적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رسما
تصویر رسما
公式に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رسما
تصویر رسما
באופן רשמי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رسما
تصویر رسما
secara resmi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رسما
تصویر رسما
आधिकारिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رسما
تصویر رسما
официально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رسما
تصویر رسما
officieel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رسما
تصویر رسما
oficialmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رسما
تصویر رسما
ufficialmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رسما
تصویر رسما
oficialmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رسما
تصویر رسما
官方地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رسما
تصویر رسما
oficjalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رسما
تصویر رسما
офіційно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رسما
تصویر رسما
offiziell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رسما
تصویر رسما
อย่างเป็นทางการ
دیکشنری فارسی به تایلندی