- کست (دَ زَ / زِ)
در زبان پهلوی به معنی جهت و سمت و ناحیه بوده است و ماداکست یعنی ناحیۀ مد. (یادداشت مؤلف). کوست. به معنی طرف و سوی و جهت و ناحیه و حومه و ایالت. (فرهنگ پهلوی فره وشی ص 274). کست در پهلوی به معنی سو و کنار و در فارسی نیز کشت یا کست (ک ) به همین معنی است چنانکه در لاتینی کستا و در السنۀ انگلیسی و آلمانی و فرانسه کست و کست و کت از همین ماده است و نیز کلمات کستی و کشتی گیر و برگستوان و غیره. (خرده اوستای پورداود ص 67). و نیز رجوع به خرده اوستا شود.
- کست اپاختر، در پهلوی به معنی طرف شمال است. (خرده اوستا ص 67).
- کست خوراسان، در پهلوی به معنی طرف مشرق است. (خرده اوستا ص 67).
- کست خوروران، در پهلوی به معنی طرف مغرب است. (خرده اوستا ص 67).
- کست نیمروچ، در پهلوی به معنی طرف جنوب است. (خرده اوستا ص 67)
کلم. (ناظم الاطباء)
- کست اپاختر، در پهلوی به معنی طرف شمال است. (خرده اوستا ص 67).
- کست خوراسان، در پهلوی به معنی طرف مشرق است. (خرده اوستا ص 67).
- کست خوروران، در پهلوی به معنی طرف مغرب است. (خرده اوستا ص 67).
- کست نیمروچ، در پهلوی به معنی طرف جنوب است. (خرده اوستا ص 67)
کلم. (ناظم الاطباء)
