جدول جو
جدول جو

معنی کستل

کستل
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، چلانک، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
تصویری از کستل
تصویر کستل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کستل

کسته

کسته
کوفته شده، غلۀ کوبیده شده، غله ای که آن را کوبیده اما هنوز از کاه جدا نکرده باشند
کسته
فرهنگ فارسی عمید

کسته

کسته
کوفته کوفته شده، غله کوفته که هنوز ش پاک نکرده باشند یعنی از کاه جدا نشده باشد، سرخ مرد عصی الراعی هفت بند
فرهنگ لغت هوشیار