- کرکند
- سنگی سرخ رنگ شبیه یاقوت، لعل
معنی کرکند - جستجوی لغت در جدول جو
- کرکند
- پارسی تازی گشته کرکند از سنگ های بها دار، کرگدن سنگی است سرخ شبیه یا قوت
- کرکند ((کَ کَ))
- سنگی است سرخ رنگ شبیه یاقوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تزویر و مکر و حیله و فریب
تند و تیز، شتاب کار، چست و چالاک، برای مثال مکن امید دور و آز دراز / گردش چرخ بین چه کرمند است (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۳)
ترفند، مکر، حیله، فریب، شکیل، اشکیل، روغان، احتیال، غدر، گربه شانی، دلام، شید، تنبل، حقّه، دستان، گول، چاره، دغلی، تزویر، قلّاشی، نارو، خدعه، کلک، خاتوله، ریو، نیرنگ، ستاوه، دویل، ترب، کید، تزویر، دروغ، بیهوده، برای مثال با هنر او همه هنرها یافه / با سخن او همه سخن ها ترفند (فرخی - لغت نامه - ترفند)
فرکن، زمینی که سیل از آن عبور کرده و آن را کنده و گود کرده باشد، فرغن
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد
شتابکار، چست و چالاک
سریانی تازی گشته کرگدن از جانوران
((فَ رْ کَ))
فرهنگ فارسی معین
زمینی که سیل آن را کنده و گود کرده باشد، جوی آب که تازه احداث شده باشد، کاریز آب، فراکن، فرغن، فرکن
غلۀ نیم رس بریان شده
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کورنگ، کران،
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
غله نارس که بریان کنند و خورند
لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارتست از جاروب مانند که بدان آش و آهار بر تاره جامه مالند
((کُ رُ))
فرهنگ فارسی معین
لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارت است از جاروب مانندی که بدان آش و آهار بر تاره جامه مالند
دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند، کرنگ