- کروبیین
- جمع کروبی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی کروبیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع کروبی، مه فرشتگان فرشتگان پاسدار در فارسی کروبیان می گویند، جمع کروبی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرشتگان مقرب را گویند و ایشان را در عالم هیچ تعلق و تدبیر و تصرفی نیست
فرانسوی خوردگی
جویدن اشیای سفت و سخت مانند قند
جاروب کردن و از گرد و غبار پاک ساختن
جانوری است آبی
رفتن، جاروب کردن و پاک کردن جایی از گرد و خاک، پاک کردن، روفتن
میگو، جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
مه فرشته
فرشتگان مقرب
کوفتن قرع: خود را مرنجان ای پدر سر را بکوب اندر حجر... (دیوان کبیر)، زدن ضرب
فرود آوردن چیزی با شدت مثلاً تخم مرغ را به دیوار کوبید،
میخ یا چیز دیگر را با چکش زدن که در چیزی فرو رود،
به شدت برخورد کردن با چیزی مثلاً ماشین را به دیوار کوبید،
به صدا درآوردن کوبۀ در مثلاً در را کوبیدند،
کنایه از خراب و ویران کردن ساختمان
کنایه از به شدت مخالفت یا انتقاد کردن
میخ یا چیز دیگر را با چکش زدن که در چیزی فرو رود،
به شدت برخورد کردن با چیزی مثلاً ماشین را به دیوار کوبید،
به صدا درآوردن کوبۀ در مثلاً در را کوبیدند،
کنایه از خراب و ویران کردن ساختمان
کنایه از به شدت مخالفت یا انتقاد کردن
Drum, Knock, Pound, Slam, Stub
trommeln, klopfen, schlagen, stoßen
bić w bęben, pukać, bić, uderzać
барабанить , стучать , бить , ударять , ударяться
бити в барабан , стукати , бити , вдаряти , ударити
golpear
frapper, heurter
battere, bussare, colpire, sbattere, urtare
trommelen, kloppen, slaan, stoten
ढोल बजाना , दरवाजा पीटना , पीटना , मारना , ठोकर मारना
menabuh, mengetuk, memukul, terbentur
북을 치다 , 두드리다 , 때리다 , 세게 때리다 , 찧다
לתופף , לדפוק , להכות , להכות
敲鼓 , 敲 , 撞击 , 猛击 , 碰撞
ドラムを叩く , ノックする , 叩く , ドンと叩く , 突く
davul çalmak, kapıyı çalmak, vurmak, çarpmak
kupiga ngoma, kugonga, kupiga