جدول جو
جدول جو

معنی کرنگان - جستجوی لغت در جدول جو

کرنگان(کَ رَ)
دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. کوهستانی و معتدل است و 573 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
(دخترانه)
سبدی که از شاخه های بید می بافند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنگان
تصویر ترنگان
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنجان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
یک سوم هر برج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آفرنگان
تصویر آفرنگان
آفرینگان، برای مثال از اطاعت با پدر زردشت پیر / خود به نسک آفرنگان گفته است (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنجان
تصویر ترنجان
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنگان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، تریان، ترینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویزان، آویخته، آونگان
فرهنگ فارسی عمید
(کَ وَ کُ نَ)
نام یکی از بخشهای هفت گانه شهرستان بوشهر است و حدودآن به قرار زیر است: از شمال به بخش مرکزی و قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. از خاور به بخش بستک شهرستان لار. از باختر به بخش خورموج. از جنوب به خلیج فارس و بخش گاوبندی از شهرستان لار. این بخش از 9 دهستان: ثلاث، مالکی، تمیمی، وراوی، آل حرم، جم، گله دار، علامرودشت و تراکمه تشکیل شده ومجموع قرای و قصبات آن 175 و جمعیت آن در حدود 43500 تن است. مرکز بخش قصبه و بندر کنگان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
شهرکی است میان اصطخر و کرمان منزل کاروان و جایی با نعمت بسیار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور واقع در9هزارگزی باختر نیشابور. جلگه است و آب و هوایی معتدل دارد. دارای 224 تن سکنه است که مذهب شیعه دارند و به فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشودو محصولش غلات، و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
جمع برده:
آن کو به هندوان شد یعنی که غازیم
از بهر بردگان نه ز بهر غزاشده ست.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(کَ)
افلأخیل. از کواکب صورت شجاع هشت ستاره باشند که ایشان را اسپان خوانند و کرگان با ایشانند. (التفهیم از لغت نامه ذیل اسپان). رجوع به اسپان شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان ایی تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. کوهستانی و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. ساکنین آن از طایفۀ اولاد قباد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ)
دهی از دهستان سمیرم بالاست که در شهرستان شهرضا واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 52 هزارگزی شمال باختری مشهد و 5 هزارگزی جنوب کشف رود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
نوعی از انگور است. (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اسم فارسی نوعی از عنب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(تُ رُ / رَ)
بادرنگبویه و بالنگبویه باشد وترنجان معرب آن است. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). و آن را به عربی مفرح القلب المحزون خوانند. (برهان). و رجوع به ترنجان شود
لغت نامه دهخدا
(غَ رَ)
غرنگ کننده، در حال غرنگیدن. رجوع به غرنگ شود
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
فرنگ. فرنگستان. (آنندراج). فرانسه، جمع واژۀ فرنگ، به معنی فرنگی. (از حاشیۀ برهان چ معین: فرنگ)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. کوهستانی و گرمسیر است و 429 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترنجان
تصویر ترنجان
پارسی تازی گشته ترنگان باد رنگبویه بالنگو از گیاهان باد رنجبویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویخته آونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
صور و اشکال فلکی
فرهنگ لغت هوشیار
یک عده از نمازهای زردشتیان که در طی سال در جشنها و مواقع مختلف بجای آورده میشود. چهار عدد آنها را که مهمترین آفرینگان بشمار میروند باین ترتیب ضبط کرده اند: آفرینگان دهمان (مقدسان) آفرینگان گاتها آفرینگان گهنبار آفرینگان رپیپوین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
آویخته معلق آونگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمگان
تصویر ارمگان
تربیت کننده، مربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرنگانی
تصویر کرنگانی
نوعی انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارندان
تصویر ارندان
انکار و حاشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارندان
تصویر ارندان
((اَ رَ))
حاشا، انکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارمگان
تصویر ارمگان
((اِ مَ))
تربیت کننده، سعادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
((وَ))
آویخته، معلق، آونگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
((دِ لَ))
آویخته، دلنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
معلق
فرهنگ واژه فارسی سره