- کرنگ
- کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کورنگ، کران
معنی کرنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- کرنگ
- دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند، کرند
- کرنگ ((کُ رَ))
- میدان اسب دوانی، اسبی که رنگش قهوه ای روشن باشد، حلقه زدن مردم، کرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی که با چیز دیگر همرنگ باشد، کنایه از بی ریا و موافق
به لون واحد، همرنگ، دوست بی ریا
مکث، صبر، توقف، تامل، تاخیر
تاخیر، دیرکرد، مقابل شتاب
ترنج
عمل جراحی، عمل کردن، جراحی
مرفق، آرنج
چالاک، زیرک، باهوش
صدای زنگ و طاس و امثال آن، آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره
آوازی که از برخورد پیاپی شمشیر و گرز و مانند آنها بر آید، صدای زه کمان، آواز درای و زنگ، صدایی که در کوه و گنبد پیچد، آواز شکستن بلور و مانند آن
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن
فرانسوی آبدزدک کاپیش (گویش گیلکی) تلمبه کوچک شیشه یی که به وسیله آن دارویی مایع را در زیر پوست و داخل بدن تزریق کنند آبدزدک
زهر سم، هر چیز تلخ، حنظل
کلم، کلم سنگ، کلم قمری
زیرک، باهوش، چست و چالاک
گلۀ اسب، گروه اسبان، کراع، فسیله، نسیله
درختی کوهی با چوبی سخت و محکم که از آن تیر و نیزه و مانند آن می ساختند، گز،برای مثال چنان بگریم اگر دوست بار من ندهد / که خاره خون شود اندر شخ و زرنگ زگال (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۷)
درختی کوهی با چوبی سخت و محکم که از آن تیر و نیزه و مانند آن می ساختند، گز،
برنج، آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن، برای مثال ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۱۸۸) ، صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن
رنگ، لون، گونه، روش، همانا، گویی
زنگ، کوبۀ در خانه، کلید، بزنگ، بژنگ
چرب زبان، زبان آور، فصیح، صاحب طرب
گوشه، در ورزش فوتبال گوشۀ زمین بازی
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کران
جوهر شمشیر، برق شمشیر، تیغ جوهردار، برق و جلا
فروتنی، تواضع، سر فرود آوردن در برابر شخص بزرگ
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کورنگ، کران،
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
صدای به هم خوردن دو چیز فلزی، چینی یا بلوری، صدای زنگ، برای مثال از آن هوی هوی و جرنگ درای / به کردار طهمورتی کرّه نای (فردوسی - ۳/۳۶۹)
برنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، کرنج، گرنج، ارز
برنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، گرنج، ارز، برنگ