جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کرنت

کرنگ

کرنگ
کُرَند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کُرَن، کورَنگ، کُران
کرنگ
فرهنگ فارسی عمید

کرند

کرند
کُرَند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کُرَن، کُرَنگ، کورَنگ، کُران،
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
کرند
فرهنگ فارسی عمید

کرنج

کرنج
بِرِنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، گُرَنج، اَرُز، بِرِنگ
کرنج
فرهنگ فارسی عمید

کرنا

کرنا
شیپور بزرگ، نای جنگی، خَرنای، کَرنای، کارنای، نای رویین، نای تُرکی، برای مِثال زود آ که شود رزمگهت همچو قیامت / کوس تو و کرنای تو چون دم زدن صور (امیرمعزی - ۳۰۲)
کرنا
فرهنگ فارسی عمید