- کرمک
- کرم کوچک، تصغیر کرم یکی از کرمها طفیلی از راسته نماتود ها و از رده کرمها گرد که بدنی کوچک و باریک و سفید رنگ دارد. نر و ماده این جانور از هم جدا هستند. طول نر ها بین 5 تا 6 میلیمتر و ماده ها بطول 9 تا 12 میلیمترند. ماده تخمها خود را در چین های مخرج میریزد و بهمین سبب موجب خارش شدید میشود. خاراندن مخرج و آلوده شدن انگشتان سبب آلودگی ظروف و اشخاص باین انگل میگردد و در دختر بچه ها ممکنست کرم وار مهبل شود و ایجاد تحریک و ترشح کند و گاهی در پسر بچه ها نیز وارد مجرای ادرار میشود کرم سنجاقی او کسیور
معنی کرمک - جستجوی لغت در جدول جو
- کرمک ((کِ مَ))
- نوعی سوپاپ لاستیک دوچرخه که در موقع باد زدن به طور خودکار باز و بسته می شود و از خروج باد لاستیک جلوگیری می کند، نوعی کرم کوچک سفید رنگ که در چین های مخرج (خصوصاً انسان) تخم ریزی می کند
- کرمک
- کرم کوچک، نوعی کرم کوچک و سفید که انگل لولۀ گوارش است و با تخم ریزی در اطراف مخرج باعث خارش شدید می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که دیگرانرا بوسیله ای آزار کند موذی، اطواری، شهوی
گونه ای ازبزیون (بزیون قماش) در گذشته از پشم شتر و امروز از پنبه سمینه (دانسته باد که ارمک در پارسی از گیاهان است و بدان ریش بز نیز می گویند)
آرد سپید، خاک نرم، سوده سونش
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است
گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
سایه بان درشکه و اتومبیل
نوعی پارچۀ نخی خاکستری رنگ
کریم ها، بخشندگان، جمع واژۀ کریم
گلولۀ نخ که روی دوک پیچیده شود، بادریسۀ دوک
دانه ای درشت و روغن دار که روغن آن به عنوان مسهل به کار می رود، گیاه این دانه که علفی، یک ساله و از خانوادۀ فرفیون است
میوه ای زرد رنگ، شیرین و آبدار، از خانوادۀ خربزه
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سلویٰ، بدبده، کرک، سمان، سمانه، ورتیج، وشم برای مثال سراینده سار و چکاوک ز سرو / چمان بر چمن ها کراک و تذرو (اسدی - لغت نامه - کراک)
دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد، دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، آبدارک، گازرک
دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد، دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، آبدارک، گازرک
آهسته، آرام، یواش، بی شتاب، دارای حرکت کند، بی سر و صدا، با صدای کم و پایین، متین، باوقار
مهرۀ سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم به گردن اطفال ببندند، چشم زد، برای مثال ترسم چشمت رسد که سخت خطیری / چون که نبندند خرمکت به گلو بر (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۶)
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، قزح، سرویسه، توبه، سدکیس، ایرسا، تربیسه، رخش، نوسه، تیراژه، سرکیس، قوس و قزح، سرگیس، آزفنداک، آژفنداک، تیراژی، اغلیسون، سویسه، آلیسا، نوس، آفنداک، درونه، شدکیس، کلکم، ترسه، آدینده، نوشه، تویه، تربسه برای مثال فلک مر جامه ای را ماند ازرق / مر او را چون طرازی خوب کرکم (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۸)
تاک رز مو از گیاهان
آنچه دارا کرم باشد کرمدار کرم خورده: میوه کرمو
پارسی تازی گشته زردچوبه، زعفران هندی، زرد چوبه
زره جنگی
بخشی از کتاب
گیاهی است از تیره فرفیون ها که یکساله است و دارا برخی گونه های پایا میباشد (گونه های پایا کرچک تا 6 متر ارتفاع نیز پیدا میکند و در آب و هوای گرم میرویند)، ارتفاع گونه های معمولی کرچک به حدود 2 متر نیز میرسد. انواع مذکور در نقاط معتدل (از جمله ایران) میرویند. برگها این گیاه دارا پهنک بزرگ و منفرد و پنجه یی شکل و دارا 5 تا 11 برید گی عمیق دندانه دار با دمبرگ دراز است. گلها یش خوشه یی و بطور متقابل با برگها انتهایی ساقه قرار دارد و شامل دو نوع گل نر و ماده است. گل نر کرچک شامل کاسه ای مرکب از 5 تقسیم و تعداد بسیار پرچم با میله های منشعب است گل ماده نیز شامل 5 تقسیم است و درون آن مادگی با تخمدان سه خانه قرار دارد. میوه اش کپسول و پوشیده از خار و شامل سه دانه روغن دار است. دانه کرچک نسبت بگونه های مختلف از نظر بزرگی و وزن و رنگ فرق میکند و معمولا قد دانه ها بین 6 تا 26 میلیمتر و وزن آنها بین 70 میلی گرم تا 25، 1 گرم است و رنگ آنها بالوان خاکستر سیاه سفید قرمز قهوه یی میباشد. از دانه کرچک روغنی بدست میاورند که مصارف صنعتی و دارو یی دارد خروع بید انجیر. یا تخم کرچک. دانه کرچک را گویند که از آن کرچک گیرند (کرچک) یا روغن کرچک روغنی را گویند که از دانه های پوست کنده کرچک گیرند و دارا مصارف دارو یی و صنعتی است. یا کرچک چینی. گونه ای کرچک که بیشتر در چین و هند و چین و افریقا بعمل میاید و بصورت درختچه و پایا و دارا برگها بیضو و کشیده است. از دانه های آن مانند کرچک معمولی روغن تهیه میشود کرچک هندی بید انجیر ختایی کرچک ختایی دند حب السلاطین حب الملوک خروع چینی خروع صینی چیپال چیپال گوته جمال کوته شجر حب الخطا طاریقه. توضیح: دانه این گونه کرچک را حب الخطا ئی گویند. یا کرچک خطا یی (خطائی)، یا کرچک هندی
از روسی چینتاک سقف در شکه و اتومبیل
کرک، بلدر چین: (چنان اندیشد او از دشمن خویش که باز تیز چنگال از کراکا) (دقیقی رودکی) توضیح: در فرهنگها بمعنی عکه (کشکرک) و نیز دم جنبانک آورده اند
مصغر گرم، یکی از گونه های خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل بزرد میباشد شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولا نرمتر از خربزه ولی بی مزه تر از آنست، باقلای در آب جوشانیده
((کَ چَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره فرفیون ها که یک ساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد. برگ های این گیاه دارای پهنک بزرگ و منفرد و پنجه ای شکل و گل هایش خوشه ای و به طور متقابل با برگ های انتهایی ساقه قرار دارد. میوه اش کپسول دار و پوشیده از خار و ش