جدول جو
جدول جو

معنی نرمک

نرمک
آهسته، آرام، یواش، بی شتاب، دارای حرکت کند، بی سر و صدا، با صدای کم و پایین، متین، باوقار
تصویری از نرمک
تصویر نرمک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نرمک

ارمک

ارمک
گونه ای ازبزیون (بزیون قماش) در گذشته از پشم شتر و امروز از پنبه سمینه (دانسته باد که ارمک در پارسی از گیاهان است و بدان ریش بز نیز می گویند)
فرهنگ لغت هوشیار

برمک

برمک
عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است
برمک
فرهنگ نامهای ایرانی

سرمک

سرمک
گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
فرهنگ لغت هوشیار

نرمی

نرمی
نرم بودن، کنایه از لطف و مهربانی، برای مِثال اگر نادان به وحشت سخت گوید / خردمندش به نرمی دل بجوید (سعدی - ۱۲۹)
نرمی
فرهنگ فارسی عمید