جدول جو
جدول جو

معنی کرشت - جستجوی لغت در جدول جو

کرشت
نام دشتی در مرتع هلیشت واقع در سوادکوه، از حال رفتن از دشت بیماری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنشت
تصویر کنشت
عبادتگاه غیرمسلمانان، عبادتگاه یهودیان، برای مثال تو را آسمان خط به مسجد نبشت / مزن طعنه بر دیگری در کنشت (سعدی۱ - ۱۷۶)
کردار، کار، کنش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
خوی، نهاد، طینت، فطرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرات
تصویر کرات
کره ها، گوی ها، در علم نجوم سیاره ها، جمع واژۀ کره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرشت
تصویر غرشت
غرّش، فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غرّه، ژغند، زغند، برای مثال غرشت پلنگ دولت تو / بر شیردلان دریده خفتان (خاقانی - ۳۴۸ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درشت
تصویر درشت
مقابل نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرشه
تصویر کرشه
کرش، فروتنی، افتادگی، تواضع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرشف
تصویر کرشف
کرفس، گیاهی علفی و دوساله، با ساقه های بلند و برگ های بریده که مصرف خوراکی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرشت
تصویر قرشت
ششمین گروه از مجموعۀ کلمات مصنوعی حروف ابجد
فرهنگ فارسی عمید
(کِ رِ تَ / تِ)
خس و خاشاک را نامند. (فرهنگ جهانگیری) (از ناظم الاطباء). خس و خاشاک باشد. (برهان) :
زمین و آسمان پر از فرشته ست
تو کی بینی که چشمت پرکرشته ست.
عطار
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است از بخش شهریار شهرستان تهران، متصل به علیشاه عوض که 1800 تن سکنه دارد. امامزاده و مسجدی قدیمی در آنجا دیده می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کربت
تصویر کربت
مشقت، حزن
فرهنگ لغت هوشیار
ششمین پیکرازپیکرهای هشتگانه وات ها ق ر ش ت ششمین صورت از صور هشتگانه حروف جمل شامل: ق ر ش ت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرست
تصویر کرست
شکم بند، سینه بند زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشا
تصویر کرشا
مونث اکرش شکم گنده: زن، پای گوشتالود، زهدان بزرگ، آوند شکمدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشف
تصویر کرشف
پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشم
تصویر کرشم
اشاره بچشم و ابرو غمزه: (ناز اگر خواب را سزا ست بشرط نسزد جز ترا کرشمه و ناز) (رودکی)، نغمه کوچک سه ضربی است و در اکثر دستگاهها و آواز ها نواخته میشود (خالقی. موسیقی ایران. پیام نوین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشه
تصویر کرشه
فریب خدعه، چاپلوسی فروتنی افتادگی. ریسمانی که از موی تافته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرفت
تصویر کرفت
پلید، چرکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
کشت و زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرشت
تصویر طرشت
نادرست نویسی درشت بخشی از شهرتهران
فرهنگ لغت هوشیار
آواز کردن با مهابت، آواز مهیب. یابه غرش در آمدن، غرش کردن غریدن، غضبناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
فطرت، خلقت، طینت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشته
تصویر کرشته
خس و خاشاک: (زمین و آسمانها پر فرشته است تو کی بینی که چشمت پر کرشته است ک) (عطار)
فرهنگ لغت هوشیار
دو چوب است: یکی بلند بمقدار سه وجب و دیگر کوتاه بقدر یک قبضه که کودکان و جوانان بدانها بازی کنند و هر دو سر چوب کوچک تیز میباشد (چوب بزرگ را بعربی مقلا و چوب کوچک را قله گویند) دسته چلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کروت
تصویر کروت
چاق، تنومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشت
تصویر درشت
زبر، زمخت، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنشت
تصویر کنشت
معبد یهود و نصاری، آتشکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرات
تصویر کرات
جمع کره، کره ها، گویها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرخت
تصویر کرخت
کرخ: (شیره انگور را بهر کسان ریزد بخم باده نوشی کی کند طبع کرخت باغبان ک) (علی خراسانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشت
تصویر درشت
((دُ رُ))
زبر، خشن، ناهموار، دشوار، سخت، نگران، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرشته
تصویر کرشته
((کِ رِ تَ))
خس و خاشاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرخت
تصویر کرخت
بی حس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرنت
تصویر کرنت
عمل جراحی، عمل کردن، جراحی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبیعت، فطرت، ماهیت، ذات، طبع، خصلت
فرهنگ واژه فارسی سره