- کرش
- فروتنی، افتادگی، تواضع
معنی کرش - جستجوی لغت در جدول جو
- کرش
- شکمبۀ چهارپایان مثل گاو یا گوسفند و مانند آن
- کرش
- خدعه، چاپلوسی، تملق
- کرش ((کَ))
- علف حصیر
- کرش ((کَ رَ))
- فریب، خدعه، تملق، چاپلوسی
- کرش ((کُ رُ))
- ریسمانی را گویند که از موی بافته باشند
- کرش ((کِ))
- آوازی که در وقت خواب از بینی برآید، خرناسه، خروپف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کرفس، گیاهی علفی و دوساله، با ساقه های بلند و برگ های بریده که مصرف خوراکی دارد
کرش، فروتنی، افتادگی، تواضع
فریب خدعه، چاپلوسی فروتنی افتادگی. ریسمانی که از موی تافته باشند
اشاره بچشم و ابرو غمزه: (ناز اگر خواب را سزا ست بشرط نسزد جز ترا کرشمه و ناز) (رودکی)، نغمه کوچک سه ضربی است و در اکثر دستگاهها و آواز ها نواخته میشود (خالقی. موسیقی ایران. پیام نوین)
پنبه
مونث اکرش شکم گنده: زن، پای گوشتالود، زهدان بزرگ، آوند شکمدار
بد نام
گیاهی ترش که در بیخ نخل می روید و از آفات نخل است، گیاهی مرتعی با ساقه های نازک، برگ های باریک و گل های سبز رنگ که بیشتر در مناطق کوهستانی و جنگل ها می روید و خوراک حیوانات علف خوار است
مرغدیس از گیاهان
ناز، اشاره با چشم و ابرو، غمزه، حرکات دل انگیز چشم و ابروی زیبا رویان، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنج گاه
چاپلوسی کردن، فروتنی کردن، فریب دادن
فروتنی کردن
زشت روی
کرسنه گاو دانه
آنکه کرشمه بکار برد غمزه کننده
کرشمه کننده: (نر و ماده (کبوتر ان) کاوان ابر یگدگر بکشی کرشمه کن و جلوه گر) (گرشا)
بچشم و ابرو اشارت کردن غمزه زدن
عمل و حالت کرشمه باز
کرشمه باز: (گل می تراودم ز دل و دیده تا نظر بر نرگس کرشمه طراز ش فکنده ام) (طالب آملی)
عمل کرشمه سنج
آنکه کرشمه (معشوقان و دیگران) را سنجد هدف کرشمه: (بصوفیانه ادائی که سر زد از لب ما کرشمه سنج کنایات این و آن گشتیم) (طالب آملی)
محل کرشمه: (جواب آن غزلست این که طالبا گفته است کنار و جیب نگه را کرشمه زار کند) (ارادت خان واضح)
کرشمه بازی: (کرشمه ریزیت از حد گذشت بر دلها کرشمه زار ترا من چه چاره خواهم کرد ک) (عرفی)
آنکه کرشمه کند معشوقی که غمزه آرد: (داری تو کرشمه باز سر مست سر رشته هجر و وصل در دست) (ابوالفیض فیاضی)
کرشمه بازی
آنکه کرشمه کند معشوقی که غمزه آرد: (داری تو کرشمه باز سر مست سر رشته هجر و وصل در دست) (ابوالفیض فیاضی)