معنی کرش کرش (رَ) درترنجیدن پوست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رسیدن آتش به پوست و جمع شدن و منقبض شدن. (از اقرب الموارد) ، با گروه شدن پس از تنهایی. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا