- کربت
- مشقت، حزن
معنی کربت - جستجوی لغت در جدول جو
- کربت ((کُ بَ))
- اندوه، جمع کرب
- کربت
- حزن، غم، اندوه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیکی
ناشناختگی
خوی گیری (عادت)، دلیری جنگ آمایی، آزمودن آزمودن آزمایش کردن، کار آزمودگی خبرگی، خو گرفتگی
کوبش، کوبه
دوشاب، نوشابه
عمل جراحی، عمل کردن، جراحی
بی حس
یکی از متداولترین و مهمترین سازهای دوره های گذشته تاریخ ایران و عرب. در ساختمان این ساز و جنس چوب واوتار آن دقت فراوان میشده. و آن طنبور مانندی است کاسه بزرگ و دسته کوتاه عود
سوراخ پهن
خاک، مزار
آشامیدنی
خربط، غاز بزرگ ، احمق
نزدیکی، نزدیکی در مکان و منزلت، آنچه موجب تقرب به خدا گردد از طاعت، عبادت و کارهای نیکو
دور شدن، دور شدن از شهر خود، دوری از وطن، جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد، برای مثال درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی - ۱۲۵)
مقداری از آشامیدنی که به یک بار آشامیده شود،
مخلوط عصارۀ میوه و آب که قند یا شکر در آن حل کرده باشند،
در پزشکی داروی آشامیدنی حاوی قند
شربت الماس: کنایه از شمشیر آبدار، شمشیر تیز
شربت حیوان: آب حیات، شربت خضر
مخلوط عصارۀ میوه و آب که قند یا شکر در آن حل کرده باشند،
در پزشکی داروی آشامیدنی حاوی قند
شربت الماس: کنایه از شمشیر آبدار، شمشیر تیز
شربت حیوان: آب حیات، شربت خضر
خاک، کنایه از گور، قبر، مقبره، مزار، آرامگاه
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کرباشو، کلباسو
کره ها، گوی ها، در علم نجوم سیاره ها، جمع واژۀ کره
عنصر غیرفلزی جامد که در طبیعت به حالت های مختلف مانند الماس، گرافیت، دوده، زغال و کک یافت می شود
ضربه، یکبار زدن
دور شدن، غریب شدن، جدائی از وطن و دوری از خانمان
در مکان و منزلت نزدیک بودن
هلاک سازنده، بر زمین افکننده
گوگرد، خسی که باب گوگرد تر کنند و خشک سازند و باندک گرمی آتش بر گیرد و برای افروختن شمع و چراغ بکار آید، زر خالص. یا کبریت نباتی
پلید، چرکین
شکم بند، سینه بند زنان
کرخ: (شیره انگور را بهر کسان ریزد بخم باده نوشی کی کند طبع کرخت باغبان ک) (علی خراسانی)
چاق، تنومند
اندوه کشنده گلو گیر خانه کوچک کلبه، حجره دکان. سبزک کلاغ سبز
یکی از عناصر شیمیائی است که بطور فراوان در اکثر ترکیبات آلی و معدنی وجود دارد و خالص هم در طبیعت یافت می شود، جز اعظم ترکیب چوب و زغال سنگ و نفت از کربن است و قسمت اعظم بدن موجودات زنده از ترکیبات کربنی است
خار باله از ماهیان، بر گبوی کوهستانی از گیاهان