- کراراً ((کِ رَ نْ))
- مکرراً، به تکرار، به کرامت
معنی کراراً - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چندین بار، مکرراً، بکرات، باربار، از ساخته های فارسی گویان به کرت ها مکررا بتکرار بکرات: (کرارا تجربه کرده ایم. {توضیح: باین معنی در کتب معتبر عرب نیامده است
بزرگ منشانه
جمع تکرار
کارگزار، پیشکار، وکیل
خوراک سپاه
جمع کرور، پانصد ها، هزار ها
دستمال گردن، پارچه سبک و لطیف، دو تو کرده که حلقه کنند و بطرزی خاص بدور گردن یا به یقه پیراهن گره زنند و دو سر آنرا آویزان کنند
جمع کرامت، چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد
جمع کراسه، از ریشه پارسی کراسه ها کراسک ها
در کنار گرفتن: دست بگشاد و کنار انش گرفت همچو عشق اندر دل و جانش گرفت. (مثنوی)
دانای کار، مطلع، کارگزار، پیشکار، دلال
پارچۀ باریک و بلندی که با گره مخصوصی به دور یقۀ پیراهن بسته می شود
اندوه، ملال
ویار
خفگی، حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، خبک، اختناق، خبه، خپک، خپه
ویار
خفگی، حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، خبک، اختناق، خبه، خپک، خپه
در حال کاشتن، بذر کاران
بدفعات مکررا
آکتیو
چوب زیر در، آستانۀ در
بازگردنده، حمله کننده در جنگ
از القاب علی بن ابی طالب (ع)، ساقی کوثر، اسداللّٰه، شیر خدا
بازگردنده
سخت حمله کننده در جنگ، بسیار حمله کننده
بازگردنده
سخت حمله کننده در جنگ، بسیار حمله کننده