جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اکراماً

اکرامات

اکرامات
جَمعِ واژۀ اِکرام. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکرام شود
لغت نامه دهخدا

اطراداً

اطراداً
بطور اطراد. برحسب اطراد. رجوع به اطّراد شود
لغت نامه دهخدا

اورامان

اورامان
هَورامان. مشهور بشهر اورامان. ده مرکز قدیمی بخش اورامان فعلاً جزء بخش زرآب شهرستان سنندج دارای 1350 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا انواع میوجات و مختصر گندم، جو، ذرت. شغل اهالی باغبانی، گله داری، نجاری، آهنگری، شال بافی، جاجیم و گلیم بافی. راه مالرو و صعب العبور دارد. قلعه خرابه ای معروف به پیر رستم در آنجاست و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

الزاماً

الزاماً
به الزام. به اجبار. ناچار. قهراً. رجوع به الزام شود
لغت نامه دهخدا