گزیدن یا به دندان پیشین گزیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). گزیدن با قسمت ادنای دهن چون گزیدن خر و غیره از حیوانات. (از اقرب الموارد) ، درخستن به آهن یا نشان کردن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج). اثر گذاردن در چیزی به آهنی. (از اقرب الموارد). نشان کردن به آهن در چیزی و خستن آنرا. (ناظم الاطباء) ، راندن شکار را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جستن چیزی را. (منتهی الارب) (از آنندراج). - کدم فی غیر مکدم، طلب کردن در غیر جای طلب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
گزیدن یا به دندان پیشین گزیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). گزیدن با قسمت ادنای دهن چون گزیدن خر و غیره از حیوانات. (از اقرب الموارد) ، درخستن به آهن یا نشان کردن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج). اثر گذاردن در چیزی به آهنی. (از اقرب الموارد). نشان کردن به آهن در چیزی و خستن آنرا. (ناظم الاطباء) ، راندن شکار را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جستن چیزی را. (منتهی الارب) (از آنندراج). - کدم فی غیر مَکدَم، طلب کردن در غیر جای طلب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، ملاز، ملازه، لهات، کنج چوبی که پشت در می انداختند تا باز نشود، کلون، برای مثال باز کردم در او شدم به کده / در کلیدان نبود سخت «کده» (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۹)
زَبانِ کوچَک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، مَلاز، مَلازِه، لَهات، کَنج چوبی که پشت در می انداختند تا باز نشود، کلون، برای مِثال باز کردم در او شدم به کده / در کلیدان نبود سخت «کده» (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۹)
کساء مکدم، گلیم سخت تافته. و چنین است حبل مکدم، قدح مکدم، قدحی که شیشۀ آن کلفت باشد، اسیر مکدم، اسیری که او را بازنجیر استوار بسته باشند. (از ذیل اقرب الموارد)
کساء مکدم، گلیم سخت تافته. و چنین است حبل مکدم، قدح مکدم، قدحی که شیشۀ آن کلفت باشد، اسیر مکدم، اسیری که او را بازنجیر استوار بسته باشند. (از ذیل اقرب الموارد)
نیک گزیده. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک گزیده با دندان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رجل مکدم، مرد جنگ دیده که زخمها بر او اثر گذاشته باشد. (از ذیل اقرب الموارد)
نیک گزیده. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک گزیده با دندان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رجل مکدم، مرد جنگ دیده که زخمها بر او اثر گذاشته باشد. (از ذیل اقرب الموارد)
کوفتن، تنه زدن، بر خورد با دشواری صدمین: نادرست نویسی سدم سدمین (همگی واژه های پارسی که با سد آغاز می شود در روش فارسی نویسان با صاد می آید که نادرست است) کوفتن به هم کوفتن، کاری سخت رسیدن، از مرتبه صد
کوفتن، تنه زدن، بر خورد با دشواری صدمین: نادرست نویسی سدم سدمین (همگی واژه های پارسی که با سد آغاز می شود در روش فارسی نویسان با صاد می آید که نادرست است) کوفتن به هم کوفتن، کاری سخت رسیدن، از مرتبه صد
پشیمانی، اندوه، آزورزی گشن تیزورن ورن (شهوه) گشن به دام نری گفته می شود که در تخم کشی از آن سود جویند بستن در را، بند کردن چاه انباشته، جمع سدیم، آبریزان، ستارگان ابری، مه های نازک گشن تیزورن، نام جایی در تو را
پشیمانی، اندوه، آزورزی گشن تیزورن ورن (شهوه) گشن به دام نری گفته می شود که در تخم کشی از آن سود جویند بستن در را، بند کردن چاه انباشته، جمع سدیم، آبریزان، ستارگان ابری، مه های نازک گشن تیزورن، نام جایی در تو را