گزیدن یا به دندان پیشین گزیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). گزیدن با قسمت ادنای دهن چون گزیدن خر و غیره از حیوانات. (از اقرب الموارد) ، درخستن به آهن یا نشان کردن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج). اثر گذاردن در چیزی به آهنی. (از اقرب الموارد). نشان کردن به آهن در چیزی و خستن آنرا. (ناظم الاطباء) ، راندن شکار را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جستن چیزی را. (منتهی الارب) (از آنندراج). - کدم فی غیر مکدم، طلب کردن در غیر جای طلب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)