کدام، کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟، برای مثال در صدر خواجه عرض کدامین جفا کنم / شرح نیازمندی خود یا ملال تو؟ (حافظ - ۸۱۶)
کدام، کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟، برای مِثال در صدر خواجه عرض کدامین جفا کنم / شرح نیازمندی خود یا ملال تو؟ (حافظ - ۸۱۶)
گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه به سر می بردند و آداب ورسوم اجتماعی را تخطئه می کردند
گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه به سر می بردند و آداب ورسوم اجتماعی را تخطئه می کردند
دو طاس کوچک که در بازی نرد به کار می رود، دو مهرۀ مکعب که بر هر یک خال هایی از یک تا شش رسم شده. آن ها را با دست بر روی تخته می اندازند و مطابق خال هایی که بیاید بازی می کنند
دو طاس کوچک که در بازی نرد به کار می رود، دو مهرۀ مکعب که بر هر یک خال هایی از یک تا شش رسم شده. آن ها را با دست بر روی تخته می اندازند و مطابق خال هایی که بیاید بازی می کنند
دو تاس تثنیه کعبه دو مهره شش پهلوی بازی نرد که معمولا از استخوان سازند دو طاس نرد: (گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد تاظن نبری که کعبتین داد نداد) (ازرقی) یا راست بودن کعبتین. بدرستی و امانت بازی (نرد) کردن مقابل. کعبتین کژ در میان آوردن: (تا حریف ظریف و کعبتین راست و مجاهز امین نباشد در ان شروع نشاید پیوست)، یا کعبتین دشمن (خصم عدو) مالیدن (باز مالیدن)، آوردن نقشی که بتواند نقش حریف را باطل کند و او را مغلوب سازد، در مقابل داو کردن حریف کعبتین را بعلامت تسلیم و قبول باخت بملایمت پیش خصم گذاشتن، بنرمی و مجاملت عمل دشمن را خنثی کردن و خطر و ضرر او را از خود دور ساختن: (چون دشمن بمزید استیلا و بمزیت استعلا مستثنی شد، . . و رعیت در معرض تلف و هلاک آیند کعبتین دشمن بلطف باز مالند و مال را سپر ملک و ولایت و رعیت گردانند)، یا کعبتین دغل انداختن، کعبتین کژ در میان آوردن: (منداز کعبتین دغل در بساط حسن در نرد عشق برد حریفی که باخت پاک)، (واله هردوی) یا کعبتین کژ در میان آوردن، (از بازی نرد ماخوذ است) نا درستی کردن در هنگام انداختن کعبتین و شاید حیله ای شبیه به طاس گرفتن امروز باشد: و نیز اگر خواهی که کعبتین کژ در میان آوری هم بران اطلاع افتد
دو تاس تثنیه کعبه دو مهره شش پهلوی بازی نرد که معمولا از استخوان سازند دو طاس نرد: (گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد تاظن نبری که کعبتین داد نداد) (ازرقی) یا راست بودن کعبتین. بدرستی و امانت بازی (نرد) کردن مقابل. کعبتین کژ در میان آوردن: (تا حریف ظریف و کعبتین راست و مجاهز امین نباشد در ان شروع نشاید پیوست)، یا کعبتین دشمن (خصم عدو) مالیدن (باز مالیدن)، آوردن نقشی که بتواند نقش حریف را باطل کند و او را مغلوب سازد، در مقابل داو کردن حریف کعبتین را بعلامت تسلیم و قبول باخت بملایمت پیش خصم گذاشتن، بنرمی و مجاملت عمل دشمن را خنثی کردن و خطر و ضرر او را از خود دور ساختن: (چون دشمن بمزید استیلا و بمزیت استعلا مستثنی شد، . . و رعیت در معرض تلف و هلاک آیند کعبتین دشمن بلطف باز مالند و مال را سپر ملک و ولایت و رعیت گردانند)، یا کعبتین دغل انداختن، کعبتین کژ در میان آوردن: (منداز کعبتین دغل در بساط حسن در نرد عشق برد حریفی که باخت پاک)، (واله هردوی) یا کعبتین کژ در میان آوردن، (از بازی نرد ماخوذ است) نا درستی کردن در هنگام انداختن کعبتین و شاید حیله ای شبیه به طاس گرفتن امروز باشد: و نیز اگر خواهی که کعبتین کژ در میان آوری هم بران اطلاع افتد
ابزار یست انبرک مانند که بدان دندان را بیرون کشند و آن از سه قسمت متمایز تشکیل شده: یک دهنه (که دارای دو دیواره است) یک نقطه اتصال که لولای کلبتین را تشکیل میدهد و دو دسته که در دست پزشک جراح جای میگیرد. کلبتین انواع و اقسام مختلف دارد و برای هر نوع دندان کلبتینی مخصوص بکار میرود کلبتان
ابزار یست انبرک مانند که بدان دندان را بیرون کشند و آن از سه قسمت متمایز تشکیل شده: یک دهنه (که دارای دو دیواره است) یک نقطه اتصال که لولای کلبتین را تشکیل میدهد و دو دسته که در دست پزشک جراح جای میگیرد. کلبتین انواع و اقسام مختلف دارد و برای هر نوع دندان کلبتینی مخصوص بکار میرود کلبتان
از ادات پرسش است و تردید را رساند کدامی کدام یک: (در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم شرح نیاز مندی خود یا مل تو ک) (حافظ) توضیح: (کدامین {همیشه مقدم بر اسم آید
از ادات پرسش است و تردید را رساند کدامی کدام یک: (در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم شرح نیاز مندی خود یا مل تو ک) (حافظ) توضیح: (کدامین {همیشه مقدم بر اسم آید
کندن کاویدن، خراشیدن، شکافتن، مکابره کردن با کسی (درین صورت با} با {استعمال شود) : (خدایی که کوه سهند آفرید ترا داد بینی چو کوه سراب . {} نیی کوهکن چند کابا نیش نگهدار ادب با بزرگان مکاب،) (کمال خجندی)
کندن کاویدن، خراشیدن، شکافتن، مکابره کردن با کسی (درین صورت با} با {استعمال شود) : (خدایی که کوه سهند آفرید ترا داد بینی چو کوه سراب . {} نیی کوهکن چند کابا نیش نگهدار ادب با بزرگان مکاب،) (کمال خجندی)