جدول جو
جدول جو

معنی کاریده - جستجوی لغت در جدول جو

کاریده
کاشته شده
تصویری از کاریده
تصویر کاریده
فرهنگ فارسی عمید
کاریده(دَ / دِ)
کاشته و زراعت کرده.
- امثال:
بلکه من کاریده بودم، بلکه شتر تو هم چریده بود (شتر ساربانی در زمین بایر مردی یزدی چرا میکرد. مرد یزدی چوب برداشت و شتر را بزدن گرفت ساربان گفت چرا میزنی در این زمین که چیزی نکاشته ای گفت...)
لغت نامه دهخدا
کاریده
کار آزموده مجرب کار کشته: (ز لشکر گزین کرد پس بخردان جهاندیده و کار کرده ردان)، جنگ دیده جنگ آزموده: (بیاورد لشکرده و دو هزار جهاندیده و کار کرده سوار)، مستعمل کهنه
تصویری از کاریده
تصویر کاریده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
کاسته، کم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالیده
تصویر کالیده
آشفته، شوریده، ژولیده، درهم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارنده
تصویر کارنده
کسی که درختی یا تخمی بر زمین می کارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاردیده
تصویر کاردیده
کارآزموده، باتجربه، کارزاردیده، جنگ دیده، برای مثال به کارهای گران مرد کاردیده فرست / که شیر شرزه درآرد به زیر خمّ کمند (سعدی - ۱۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاریدن
تصویر کاریدن
کاشتن، زراعت کردن، برای مثال بسا کس که بر خورد و هرگز نکاشت / بسا کس که کارید و بر برنداشت (اسدی - ۲۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاریده
تصویر شاریده
ریخته، جاری شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاریده
تصویر شاریده
منفجر، انفجار، جاری شده، ریخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاردیده
تصویر کاردیده
باتجربه، مجرب، کارآزموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریدن
تصویر کاریدن
کاشتن، زراعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در هم شده آشفته پریشان گشته ژولیده: موی کالیده، گریخته فراری، مغلوب مقهور، گرد و خاک نشسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارنده
تصویر کارنده
((رَ دِ یا دَ))
کار کننده، عمل کننده، کشت کننده، زارع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالیده
تصویر کالیده
((دِ))
درهم شده، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاردیده
تصویر کاردیده
((دِ))
کارآزموده، باتجربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
Subdued
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
atténué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
tertahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
tulia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
bastırılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
落ち着いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
抑制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
מדוכא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
억제된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
abafado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
शांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedempt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
smorzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
apagado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
stłumiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedämpft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
ปราม
دیکشنری فارسی به تایلندی