جدول جو
جدول جو

معنی کاریده

کاریده
(دَ / دِ)
کاشته و زراعت کرده.
- امثال:
بلکه من کاریده بودم، بلکه شتر تو هم چریده بود (شتر ساربانی در زمین بایر مردی یزدی چرا میکرد. مرد یزدی چوب برداشت و شتر را بزدن گرفت ساربان گفت چرا میزنی در این زمین که چیزی نکاشته ای گفت...)
لغت نامه دهخدا