جدول جو
جدول جو

معنی کارداری - جستجوی لغت در جدول جو

کارداری
شغل و عمل کاردار، دارای کار بودن
حکومت، والی گری، ادارۀ امور، گرداندن کارها، برای مثال به خدایی که کرد گردون را / کلبۀ قدرت الهی خویش ی که ندیدم ز کارداری عشق / هیچ سودی مگر تباهی خویش (خاقانی - ۸۸۹)
تصویری از کارداری
تصویر کارداری
فرهنگ فارسی عمید
کارداری
عمل کاردار، ولایت، حکومت:
بخدائی که کرد گردون را
کلبۀ قدرت الهی خویش
که ندیدم ز کارداری عشق
هیچ سودی مگر تباهی خویش،
انوری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاردگری
تصویر کاردگری
شغل و عمل کاردگر، کاردسازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاردانی
تصویر کاردانی
کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارزاری
تصویر کارزاری
جنگی، جنگ جو، برای مثال به جایی که پرخاش جوید پلنگ / سگ کارزاری نیاید به جنگ (فردوسی - ۲/۳۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
آبستنی، آبستن بودن، حالت زن یا حیوان ماده از هنگام گرفتن نطفه تا موقع زاییدن، بارداری
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به کارزار. راجع بجنگ، جنگی. جنگجو. معارک (اعم از انسان یا حیوان) : پس هزار سوار بگزید (سلیمان) هر کدام مبارزتر و دلیرتر و کارزاری تر بود گفت شما بیائید تا با من برویم، ایشان اجابت کردند و برفتند. (ترجمه طبری بلعمی).
همان کارزاری سواران جنگ
بتن همچو پیل و بزور نهنگ.
فردوسی.
بجائی که پرخاش جوید پلنگ
سگ کارزاری چه سنجد بجنگ.
فردوسی.
چنین داد پاسخ که درّنده شیر
نیارد سگ کارزاری بزیر.
فردوسی.
تهمتن کارزاری کو بنیزه
کند سوراخ در گوش تهمتن.
منوچهری.
فرمود [یعقوب لیث تا گاوان بیاوردند کارزاری و اندرافکندند بسرای قصر اندر. چون سر محکم بیکدیگر فشردند... (تاریخ سیستان).
صد مرد گزید کارزاری
پرنده چو مرغ در سواری.
نظامی.
چهل پنجه هزاران مرد کاری
گزین کرد از یلان کارزاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
احتیاج، لزوم، ضرورت
لغت نامه دهخدا
آبستنی، حمل، جنین داری
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی شخص کاردان، عمل کاردان، زیرکی و وقوف و عقل و فراست، (ناظم الاطباء)، رجوع به کاردان شود: احمد بن عبدالصمد کدخدای خوارزمشاه در کاردانی و کفایت یار نداشت، (تاریخ بیهقی)، این پادشاه او را بشناخته بکفایت کاردانی، و شغل عرب و کفایت نیک و بد ایشان بگردن او کرده، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 596)،
عجب داشتم از کاردانی و عقل شما که بحکم همسایگی تا این غایت از جانب ما التماس نکردید و آرزوئی نخواستید، (راحه الصدور راوندی)،
جهاندیده دستور فریادرس
گشاد از سر کاردانی نفس،
نظامی،
لیکن بحساب کاردانی
بی غیرتی است بی زبانی،
نظامی،
بدان کاردانی و کارآگهی
چو بنشست بر تخت شاهنشهی ...
نظامی،
بخت و دولت بکاردانی نیست
جز بتأیید آسمانی نیست،
سعدی،
حیف بردن ز کاردانی نیست
با گرانان به از گرانی نیست،
سعدی (هزلیات)،
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل بیاد عهد آسانی،
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار داری
تصویر کار داری
شغل کار دار دارای شغل و کار بودن، حکومت والیگری: (بخدایی که کرد گردون را کلبه قدرت الهی خویش . {} که ندیدم ز کار داری عشق هیچ سودی مگر تباهی خویش) (انوری)، وکالت ماموریت، شغل شارژدافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
حاملگی، آبستنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاردانی
تصویر کاردانی
دانندگی کار، شناسندگی کار، اطلاع، بصیرت، وزارت، دوره تحصیلات دانشگاهی دو ساله یا اندکی بیش تر، فوق دیپلم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
الحمل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
Gestation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
gestation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
беременность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
妊娠
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
حمل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
গর্ভাবস্থা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
ujauzito
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
gebelik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
임신
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
गर्भावस्था
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
הֵרָיוֹן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
Schwangerschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
kehamilan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
การตั้งครรภ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
zwangerschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
gravidanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
gestação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
妊娠
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
ciążą
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
вагітність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بارداری
تصویر بارداری
gestación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی