جدول جو
جدول جو

معنی کاراکتر - جستجوی لغت در جدول جو

کاراکتر
فرانسوی منش، نشانه، نما، ویژگی، روش
تصویری از کاراکتر
تصویر کاراکتر
فرهنگ لغت هوشیار
کاراکتر
((تِ))
شخصیت، منش، هریک از اشخاص معرفی شده در یک داستان، نمایشنامه یا فیلم نامه
تصویری از کاراکتر
تصویر کاراکتر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاراشتر
تصویر خاراشتر
جنسی از خاراست که شتر آنرا برغبت خورد خار شتر شتر خاراشتر خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاراشتر
تصویر خاراشتر
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار
فرهنگ فارسی عمید
((مِ))
مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود، متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است، در قطع های مخروطی، نصف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاراسته
تصویر کاراسته
((تَ یا تِ))
چوب، تخته و دیگر مصالح بنایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاراگر
تصویر کاراگر
آکتیویتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاراته
تصویر کاراته
نوعی ورزش رزمی که در آن بدون هیچ سلاحی و بدون درگیر شدن، فقط با دست یا پا به یکدیگر ضربه می زنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاراته
تصویر کاراته
((تِ))
فن ضربه زدن، نوعی از ورزش های رزمی دفاعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارتر
تصویر کارتر
محفظه ای در اتومبیل که میل لنگ و شاتون ها را دربرمی گیرد، جعبۀ میل لنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارتر
تصویر کارتر
محفظه ای که زنجیر دوچرخه یا بعضی از آلات اتومبیل را می پوشاند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی قریب در فرهنگ زمین شناسی واژه برابر را دهانه آتشفشان آورده - که دهانه آتشفشان همانندی دارد با دوستگانی (گونه ای جام) دوستگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراکر
تصویر کراکر
((کَ کَ یا کُ کَ))
زاغ، کلاغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کراکر
تصویر کراکر
زاغ، کلاغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاراکتریستیک
تصویر کاراکتریستیک
فرانسوی ویمندیک، ویژگی ویژگان، ویژه ساز
فرهنگ لغت هوشیار