- کابوسک
- خرمایی که هسته اش سخت نشود و آن از جنس خرمای پست است شیص. یا خاره کابوسک. غوره خرما پاره و خشک شده شیسف
معنی کابوسک - جستجوی لغت در جدول جو
- کابوسک ((سَ))
- کابوشک، خرمایی که هسته اش سخت نشود و آن از جنس خرمای پست است، شیص
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باقلا، دانه ای خوراکی و کمی بزرگ تر از لوبیا که درون غلاف سبزی جا دارد، باقلی، کوسک
خرمایی که هسته اش سخت نشود و آن از جنس خرمای پست است شیص. یا خاره کابوسک. غوره خرما پاره و خشک شده شیسف
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، وکر، پیواز، بتواز، آشانه، تکند، وکنت، پدواز، آشیانه، کابک، پتواز، آشیان برای مثال تو پروریدۀ کابوک آسمان بودی / از آن قرار نکردی در آشیانۀ پست (انوری - ۵۴۶) ،
زنبیلی که از سقف آویزان کنند تا کبوتر در آن آشیانه کند
زنبیلی که از سقف آویزان کنند تا کبوتر در آن آشیانه کند
جای مرغ خانگی، آشیانه مرغ آشیانه مرغان لانه
حالت اختناقی که در خواب به انسان دست می دهد، خواب بد
لانه مرغ، زنبیلی که در میان خانه بیآویزند تا کبوتر در آن آشیانه کند، کابک، کاوک، کاواک، کاووک
بختک، حالت سنگینی و اختناقی که در خواب به انسان دست می دهد
حالت خفگی و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می دهد و شخص خیال می کند که چیزی سنگین بر سینه اش فشار می آورد و نمی تواند تکان بخورد، خفتک، خفتو، بختک، برخفج، خفج، خفجا، خفرنج، برفنجک، درفنجک، فرنجک، فدرنگ، فرهانج، کرنجو، سکاچه، خورخجیون، خواب بد و وحشت آور
بابونه
پارسی تازی گشته سنبوسک (قطاب)
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، تفّاح الارض، کوبل
توروسک از پرندگان (گویش گیلکی)
راهبی که از فرقه سن فرانسوا باشد کبوشی
منسوب به کابول ب کابلی} یک سیه رو دیو کابولی زنی گشت بر شهزاده ناگه رهزنی) (مثنوی)
مارمولک
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی خوشبو و پر برگ با شاخه های سبز و باریک و برگ های ریز که دارای گل های سفیدی است و میان آن ها زرد است، در زمین های شنی و کنار آبگیرها می روید، بابونه، بانونج
تشرف بخدمت، زیارت، بپابوس علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف شدن
توخالی
اسبغول اسفرزه
چست و چالاک زرنگ، ماهر زبر دست، تازیانه شلاق
پنیرک خبازی نان کلاغ
بالا خانه کوچک مخارجه، لاله گوش
گاوچران، آنکه گلۀ گاو را به چراگاه ببرد، گاوبان
پوچ، میان تهی، بی مغز، مجوف، سوراخ و شکاف میان درخت
اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده، محل فروش گل، روزنامه و مانند آن ها
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سپیوش، شکم پاره