مؤلف آنندراج آرد: بر وزن آئینه. امر کردن باشد بشخصی که چشم از من مگردان و با من باش و به این معنی کایینه با دو یای حطی هم بنظر آمده. این کلمه مصحف ’کابنه’ است. رجوع به برهان چ معین و ’کابنه’ در همین لغت نامه شود
مؤلف آنندراج آرد: بر وزن آئینه. امر کردن باشد بشخصی که چشم از من مگردان و با من باش و به این معنی کایینه با دو یای حطی هم بنظر آمده. این کلمه مصحف ’کابنه’ است. رجوع به برهان چ معین و ’کابنه’ در همین لغت نامه شود
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، سبزک، کاسکینه، کلاغ سبز، سبزه قبا، سبزگرا برای مثال چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی ی زان که از بهر قوت و شهوت نفس / همچو کاسانه می نیاسایی (عمعق - ۲۰۱)
سَبزقَبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، سَبزَک، کاسکینِه، کَلاغ سَبز، سَبزِه قَبا، سَبزگَرا برای مثال چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی ی زان که از بهر قوت و شهوت نَفْس / همچو کاسانه می نیاسایی (عمعق - ۲۰۱)
امر کردن باشد به شخصی که، چشم از من مگردان و با من باش، و به این معنی کایینه با دو یاء حطی هم به نظر آمده است. (برهان) ، چشم بود، گویند کاینه بدو دار، یعنی چشم از او بر مگردان (یادداشت مؤلف). ظاهراً مصحف کابنه است و (ببای موحده) نیز قافیۀ هر آینه و آینه تواند بود لیکن ازشعری منسوب به نظامی عروضی برمی آید که آن را به معنی چشم خانه به کار برده اند. (از یادداشتهای مؤلف)
امر کردن باشد به شخصی که، چشم از من مگردان و با من باش، و به این معنی کایینه با دو یاء حطی هم به نظر آمده است. (برهان) ، چشم بود، گویند کاینه بدو دار، یعنی چشم از او بر مگردان (یادداشت مؤلف). ظاهراً مصحف کابنه است و (ببای موحده) نیز قافیۀ هر آینه و آینه تواند بود لیکن ازشعری منسوب به نظامی عروضی برمی آید که آن را به معنی چشم خانه به کار برده اند. (از یادداشتهای مؤلف)