جدول جو
جدول جو

معنی کابینه

کابینه((نِ))
دفتر، اتاق کار، مجموع وزیران یک دولت
تصویری از کابینه
تصویر کابینه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کابینه

کابینه

کابینه
اطاق دفتر. دفتر، هیئت وزیران. مجموع وزراء. دولت، مستراح. مبال (در تداول). به هر سه معنی در فارسی مستعمل است
لغت نامه دهخدا

کابیشه

کابیشه
گُلرَنگ، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل و گل های نارنجی که گاه به جای زعفران به کار می رود، کاجیره، کاژیره، اِحریض، بَهرَم، عُصفُر
کابیشه
فرهنگ فارسی عمید

کابیله

کابیله
هاون: (خایگان (جایگاه) تو چو کابیله شدست رنگ او چون کون پاتیله شدست) (طیان)، هر چیز که در آن غله کوبند (عموما)، هاون سنگی که عطاران در آن دار و کوبند دارکوب
کابیله
فرهنگ لغت هوشیار