جدول جو
جدول جو

معنی کابیشه

کابیشه
گلرنگ، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل و گل های نارنجی که گاه به جای زعفران به کار می رود، کاجیره، کاژیره، احریض، بهرم، عصفر
تصویری از کابیشه
تصویر کابیشه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کابیشه

کابیشه

کابیشه
گل کاجیره را گویند و از آن چیزها رنگ کنند و به عربی عصفر خوانند. (برهان). رجوع به کاجیره شود. به هندی کسنبه گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کابیله

کابیله
هاون: (خایگان (جایگاه) تو چو کابیله شدست رنگ او چون کون پاتیله شدست) (طیان)، هر چیز که در آن غله کوبند (عموما)، هاون سنگی که عطاران در آن دار و کوبند دارکوب
کابیله
فرهنگ لغت هوشیار

کابلشه

کابلشه
کابلشاه } فرومانده کابلشه از غم بدرد ز شیدسب کین کش بترسید مرد) (گرشاسب نامه)
فرهنگ لغت هوشیار