معنی کابینت
- کابینت
- گنجه
واژههای مرتبط با کابینت
کابینت
- کابینت
- قفسه دردار، گنجه ای که دارای طبقه و در است به ویژه قفسه آشپز خانه
کابینه
- کابینه
- دولت
کابینه
- کابینه
- هیئت دولت، هیئت وزیران
کابینه
- کابینه
- هیئت وزیران، مجموع وزیران، دولت
کربینت
- کربینت
- بنگرید به کاربینت
کابینه
- کابینه
- دفتر، اتاق کار، مجموع وزیران یک دولت
کابینه
- کابینه
- اطاق دفتر. دفتر، هیئت وزیران. مجموع وزراء. دولت، مستراح. مبال (در تداول). به هر سه معنی در فارسی مستعمل است
کابینه
- کابینه
- دولت، هیئت دولت، دفتر، آبریزگاه
کابین
- کابین
- مهر، صداق زنان می باشد
