جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رامینه

رامینه

رامینه
رام. رامین. نام رامین است عاشق ویس. (از برهان). همان رام عاشق ویس و واضع چنگ است. (از فرهنگ رشیدی). و رجوع به رام و رامین و رامتین در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

رازینه

رازینه
پلکان، راهرو اطاق یا پشت بام که دارای چند پله باشد، شیب
رازینه
فرهنگ لغت هوشیار

رازینه

رازینه
پله، پلکان، پاشیب، راهرو اتاق یا پشت بام که دارای پله باشد
رازینه
فرهنگ فارسی عمید

رامیثنه

رامیثنه
رامیتن. رامیثن. نام قصبه ای از بخارا. رجوع به رامیتن و رامیثن در همین لغت نامه و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 269 و 261 شود
نام رودی بوده است در بخارا که از شهر می آمده و روستاها را سیراب میکرده است. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 111 شود
لغت نامه دهخدا

رامشنه

رامشنه
برگ آس که دو شعبه دارد و چون دو برگ نماید که بهم چسبیده است و برای تیمن هدیه برند. (از الجماهر بیرونی ص 2) : الرامشنه ورقتا آس متحدتان الی الوسط متباینتان منه الی الرأس و توجد فی الندره فیحیی بها الکبار و خاصه الدیلم. قال بکر بن النطاح الحنفی:
جئتک بالرامش رامشنه
اطیب من رامشنه الاَّس.
(از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا