سبک یا شیوۀ ساختن چیزی مثلاً مدل ماشین، مدل خانه طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
سبک یا شیوۀ ساختن چیزی مثلاً مدل ماشین، مدل خانه طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
کژخاطر. کنایه از کسی که مزاج او براستقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج). بداندیش. بدنهاد. (ناظم الاطباء) : چون صبا مجموعۀ گل را به آب ژاله شست کژ دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم. حافظ. رجوع به کژخاطر شود
کژخاطر. کنایه از کسی که مزاج او براستقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج). بداندیش. بدنهاد. (ناظم الاطباء) : چون صبا مجموعۀ گل را به آب ژاله شست کژ دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم. حافظ. رجوع به کژخاطر شود