جدول جو
جدول جو

معنی ژ - جستجوی لغت در جدول جو

ژ
چهاردهمین حرف الفبای فارسی، ژ، در حساب ابجد عدد ۷
نام حرف و واج «ژ»
تصویری از ژ
تصویر ژ
فرهنگ فارسی عمید
ژ
ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی، نشانۀ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جمّل نمایندۀ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ترتیبی نشانۀ عدد چهارده (14) است،
ابدالها:
> این حرف به ’ت’ بدل شود:
ارژنگ = ارتنگ:
به قصر دولتم مانی و ارژنگ
طراز سحر می بستند بر سنگ،
امیرخسرو،
اگر مانی شود زنده چو بیند نقش توقیعش
بمیرد باز از شرم نگارستان ارتنگش،
سیف اسفرنگی،
> وبه ’ج’ تبدیل گردد:
ژدوار = جدوار،
لاژورد = لاجورد،
موژان = موجان،
نوژ = نوج،
کژ = کج،
هژده = هجده،
هژیر = خجیر و هجیر:
به شاه جهان گفت زردشت پیر
که در دین ما این نباشد هجیر،
فردوسی،
نوروز فرخ آمد و نغز آمد و هژیر
با طالع سعادت و با کوکب منیر،
منوچهری،
دست به می شاه را و دل به هژیران
دیده به روی نکو و گوش به قوّال،
منوچهری،
لژن و لژند = لجن:
کردم تهی دو دیدۀ خود را ز خون دل
تا شد ز اشکم آن زمی خشک چون لژن،
عسجدی،
خصمانش گر به زور چو شیران نر شوند
چون خوک خشت خورده بمیرند در لژند،
اثیرالدین اخسیکتی،
پیش دست تو مگر لاف صفا زد ورنه
بحر را بهر چه در حلق نهادند لجن،
رفیع الدین لنبانی،
دانژه = دانجه،
منیژه = منیجه،
کاژ = کاج:
ای تیغ زبان آخته بر قافلۀ ژاژ
چشمت به طمع مانده سوی نان کسان کاژ،
ناصرخسرو،
غرض چمیدن و حمل است اگرنه بتراشد
ز کاژ و نوژ به یک روزه ده شتر نجار،
اثیرالدین اخسیکتی،
اخ اخی برداشتی ای گیج کاج
تا که کالای بدت یابد رواج،
مولوی،
سرو و شمشاد و صنوبر بید و کاج و نارون
درنمی بایدکنون چیزی بجز داروی دن،
؟
باژ = باج:
به بیچارگی باژ و ساوگران
پذیرفت با هدیۀ بی کران،
فردوسی،
رسولان رسیدند با ساو و باج
همایون کنان شاه را تخت و تاج،
نظامی،
فاژه = فاجه (به معنی دهن دره) :
ساقی به شیشه ریز ز ساغر شراب ناب
خصم نشاط، فاجه و خمیازه شد مرا،
ابونصر نصیرای بدخشانی،
اگر ندانی بندیش تا چگونه بود
که سبزه خورده به فاژه بهارگه اشتر،
لبیبی،
کژک = کجک:
آن کژک بر تارک فیل از شکوه
بود تیغ کوه بر بالای کوه،
امیرخسرو،
داد از پی ضبط فیل مستش
از قوس قزح کجک به دستش،
هاتفی،
نوژ = نوج:
چو طوطی گشت شاخ بید و شاخ سرو و نوژ وگل
نشستند ارغنون سازان بزیر سایۀ طوبی،
منوچهری،
زیب زمانه باد ز تاج و سریر تو
تا هست زیب بستان از سرو و بید و نوج،
مجد همگر،
نژند =نجند:
پیادۀ سپه آرای او دویست هزار
چو پیل مست و پلنگ نژندو ببر بیان،
فرخی،
ناژو = ناجو:
چو بر ناژو سرایان گشت نارو
به صحرا شد گرازان گور و آهو،
عبدالمجید (از آنندراج)،
ناجوی این باغ به وجد و خروش
بوده چو سکان فلک سبزپوش،
نظامی (از آنندراج)،
> به ’ر’ بدل شود:
واژون = وارون،
> به ’ز’ تبدیل گردد:
کوژ = کوز:
بدو گفت کای پشت بخت تو کوز
کسی از شما زنده مانده ست نوز،
اسدی،
ژکیدن = زکیدن،
آژخ = آزخ،
ژیره = زیره،
> به ’س’ مبدّل گردد:
تکژ = تکس،
> به ’ش’ مبدل شود:
باژگونه = باشگونه،
دژ = دش،
دژخدای = دش خدای،
لژن = لشن،
خاکژی = خاکشی،
> به ’ن’ ابدال پذیرد:
ژاپن = نی پن،
> به ’ی’ بدل شود:
ژاپن = یابان،
> حرف ’ژ’ در تعریب به ’ق’ بدل شود:
قنذفیل و قندویل = ژنده پیل،
> و به ’غ’ بدل گردد:
اسطاژیرا = اسطاغیرا،
حرف ’ژ’ با ’ز’ قافیه آید، مانند:
جهان از بدان ویژه او داشتی
به رزم اندرون نیزه او داشتی،
دقیقی،
و چون ’نوز’ و ’سوز’، رجوع به نوز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژان
تصویر ژان
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی سنندج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاوه
تصویر ژاوه
(دخترانه)
نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفین
تصویر ژرفین
(دخترانه)
عمیق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفی
تصویر ژرفی
(دخترانه)
عمق، ژرفا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
(دخترانه)
عمیق، عمیق ترین یا دورترین نقطه جایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژربرا
تصویر ژربرا
(دخترانه)
گلی زینتی به شکل مینا ولی بسیار درشت تر از آن به رنگهای صورتی تا سرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاییژ
تصویر ژاییژ
(دخترانه)
شراره آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاییز
تصویر ژاییز
(پسرانه)
ژاییژ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاوا
تصویر ژاوا
(دخترانه)
جاوه نام قسمتی از اقیانوس هند میان جزیره جاوه و سوماترا و برنئو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژم
تصویر ژم
(پسرانه)
نام پسر قباد برادر انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاو
تصویر ژاو
(پسرانه)
خالص و چکیده هر چیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانینا
تصویر ژانینا
(دخترانه)
نام شهری در یونان در کنار دریاچه ای به همین نام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانین
تصویر ژانین
(دخترانه)
نام دریاچه ای در یونان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانیتا
تصویر ژانیتا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانیا
تصویر ژانیا
(دخترانه)
از نامهای باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانت
تصویر ژانت
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرویرا
تصویر ژرویرا
(دخترانه)
ژریرا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنگ
تصویر ژنگ
(پسرانه)
ارژنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژون
تصویر ژون
(دخترانه)
بت، صنم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیوار
تصویر ژیوار
(دخترانه)
نام کوهی در اورامان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنیا
تصویر ژنیا
(دخترانه)
ژنیک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنیک
تصویر ژنیک
(دخترانه)
با استعداد، نابغه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژوان
تصویر ژوان
(دخترانه)
زمان، میعاد، ملاقات
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژوبین
تصویر ژوبین
(پسرانه)
نوعی نیزه کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژوپین
تصویر ژوپین
(پسرانه)
ژوبین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژورک
تصویر ژورک
(پسرانه)
پرنده ای سرخ رنگ به اندازه گنجشک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنوا
تصویر ژنوا
(پسرانه)
شنوا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیژیس
تصویر ژیژیس
(دخترانه)
نام ندیمه پروشات همسر داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیگس
تصویر ژیگس
(پسرانه)
نام پدر میرسوس سردار پارسی در زمان داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیلا
تصویر ژیلا
(دخترانه)
ژاله تگرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیله
تصویر ژیله
(دخترانه و پسرانه)
در گویش لرستان، ژاله تگرگ ریز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژینا
تصویر ژینا
(دخترانه)
باهوش، با نابغه، ژنیک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژینوس
تصویر ژینوس
(دخترانه)
باهوش، نابغه، ژینا
فرهنگ نامهای ایرانی