قابله. (آنندراج). ماما. ماماچه، دایه. (آنندراج). در جای دیگر دیده نشد، در بعض نسخ شاهنامه، کلمه زم در ابیات ذیل به تصحیف ژم شده است: ز انبوه پیلان و شیران ژم گذرهای جیحون پر از باد و دم. به اشکش بفرمود (کیخسرو) تا سوی ژم برد لشکر و پیل وگنج و درم. فردوسی. رجوع به زم شود