جدول جو
جدول جو

معنی ڈراؤنا - جستجوی لغت در جدول جو

ڈراؤنا
ترسناک
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رانا
تصویر رانا
(دخترانه)
مصحف رایای انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از درازنا
تصویر درازنا
زمان چیزی، مدت چیزی، برای مثال درازنای شب از چشم دردمندان پرس / که هرچه پیش تو سهل است سهل پنداری (سعدی۲ - ۵۷۶)، درازا، درازی، طول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخنا
تصویر فراخنا
محل فراخ و گشاده، محل وسیع، گشادگی، فراخی، وسعت، برای مثال سودی نکند فراخنای بر و دوش / گر آدمی ای عقل و هنرپرور و هوش (سعدی۲ - ۷۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
بمعنی راجه عموماً و لقب راجه های اودیپور که ملکی است بین مالوه و اجمیر و گجرات و رانا خصوصاً، (از آنندراج) (از غیاث اللغات)، راجۀ هند، (ناظم الاطباء)، حاکم، (ناظم الاطباء)، لقب راجۀ چیت پور، (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
مقابل تنگنا. فراخا. فراخی. (یادداشت بخط مؤلف). فراخا. فراخی. گشادگی. (برهان) ، پهنا:
سودی نکند فراخنای برو دوش
گرآدمیی عقل و هنر پرور و هوش.
سعدی.
، محل فراخی و گشادگی. (برهان). رجوع به فراخا شود
لغت نامه دهخدا
انار که بعربی رمان خوانند، (برهان) (آنندراج)، انار، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
کلمه امر، ای ارعنا سمعک، یعنی گوش خود را به من دار. (ناظم الاطباء) ، بمعنی مراقبت است ای راقبنا و انتظرنا. و هرگاه آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله بیان علمی میفرمود عرض میکردند راعنا یا رسول اﷲای راقبنا و انتظرنا حتی نفهمه و نحفظه و چون در زبان عبری کلمه راعنا در سب و سخریه گفته میشود یهود به این کلمه آن حضرت را مخاطب ساختند و به آن حضرت میگفتند راعنا، پس خداوند عالم جل شأنه نهی فرمود ازاستعمال کلمه راعنا و فرمود بجای آن بگویند انظرنا، قوله تعالی: یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا. (قرآن 2 / 104) (ناظم الاطباء). ابوالفتوح رازی علاوه بر نقل معنی سابق الذکر از قول حسن و ابن زید گوید: برای آنکه این کلمتی است که زبردستی گوید زیردستی را حق تعالی گفت ادب نگاهدارید و خطاب پیغامبر بشناسید چه گونه باید کردن چنانکه درآیتی دیگر گفت: ’و لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاءبعضکم بعضاً’. (قرآن 63/24). بعد گوید: حسن بصری آن را راعناً (به تنوین) خوانده و گفته که بوقف ’راعنا’ شود که منصوب منون را در حال وقف ببدل تنوین الفی بیارند مانند ’رأیت زیداً’ که در وقف ’رأیت زیدا’ خوانده شود و راعن را بعضی بمعنی ’فاسد و زشت’ از رعن ’کلام زشت’ میگیرند. و برخی بمعنی ’احمق و نادان’ از رعونت (خفت و جهل و حمق) و کسایی بمعنی ’شر’ گرفته است. (از تفسیر ابوالفتوح رازی ج 1 صص 264- 267)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
یا راونه نام شهری است زیبا و آباد در استان اوهویو از ایالات متحدۀ امریکا واقع در 207هزارگزی شمال خاوری ’کولومبوس’. این شهر دارای کارخانه های بسیار و تجارت حبوب و روغن و غیره میباشد. جمعیت آن برطبق آمار سال 1950م. 9857 تن است. این شهر بسال 1852م. بنا شد و در سال 1912م. بصورت یک شهر درآمد. (از قاموس الاعلام ترکی) (دائره المعارف بریتانیکا)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
لغت نامه دهخدا
دریاب ما را ما را گوش دار مراعات ما کن، مارا گوشدار، یا راعنا گو (ی)، گوینده راعنا. مرا سر بسته توان داشت بر پای به پیش راعنا گویان رعنا. (خاقانی) توضیح صحابه خطاب به پیغامبر ص می گفتند: راعنا و یهود آنرا بلهجه خود راعینا می گفتند (یعنی شبان ما) و در آن سخریه ای بود این آیه نازل شد: یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا. (سوره 2 (بقره) آیه 98) (ای کسانی که ایمان آوردید مگویید: راعنا و بگویید: انظرنا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخنا
تصویر فراخنا
فراخی، گشادگی، پهنا، جای گشاد و وسیع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درازنا
تصویر درازنا
طول
فرهنگ واژه فارسی سره
فراخی، گشادی، گنجایش، وسعت
متضاد: تنگنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازدارنده، ترساندن
دیکشنری اردو به فارسی
کهنه، قدیمی
دیکشنری اردو به فارسی
درام
دیکشنری اردو به فارسی
ریختن، قرار دادن
دیکشنری اردو به فارسی
ریختن، رها کردن
دیکشنری اردو به فارسی
آه و فغان کردن، ناله
دیکشنری اردو به فارسی
حذف کردن، کوتاه کردن، تراشیدن، برش کردن
دیکشنری اردو به فارسی
ترسیدن
دیکشنری اردو به فارسی