درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
مقابل تنگنا. فراخا. فراخی. (یادداشت بخط مؤلف). فراخا. فراخی. گشادگی. (برهان) ، پهنا: سودی نکند فراخنای برو دوش گرآدمیی عقل و هنر پرور و هوش. سعدی. ، محل فراخی و گشادگی. (برهان). رجوع به فراخا شود