جدول جو
جدول جو

معنی چوبلمه - جستجوی لغت در جدول جو

چوبلمه
(لَ مَ / مِ)
خربق سفید گلی است از تیره آلاله ها. دارای پنج تا بیست گلبرگ که همه دارای مهمیزند و ریشه های ضخیم این گیاه دارای مادۀ سمی شدید هلبرین است. (گیاه شناسی تألیف حسین گل گلاب ص 199)
لغت نامه دهخدا
چوبلمه
خریق سفید
تصویری از چوبلمه
تصویر چوبلمه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چوبینه
تصویر چوبینه
(پسرانه)
لقب بهرام سردار دوره ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دوبله
تصویر دوبله
دوبله (Double) به معنای قرار دادن صدای جدید بر روی فیلم یا ویدئو به زبان دیگری به جای صدای اصلی آن است. این فرایند شامل جایگزینی دیالوگ های بازیگران با صدای جدید به زبان مقصد می شود. دوبله یکی از روش های پرکاربرد برای ترجمه و محلی سازی محتواهای ویدئویی، به ویژه فیلم ها، سریال ها و انیمیشن ها است.
مراحل دوبله
1. انتخاب بازیگران صدا : انتخاب افرادی که صدای شخصیت های مختلف فیلم یا ویدئو را بازگو خواهند کرد.
2. ترجمه فیلمنامه : ترجمه دقیق دیالوگ های فیلم به زبان مقصد.
3. ضبط صدا : بازیگران صدا دیالوگ ها را در استودیو ضبط می کنند، معمولاً با تماشای صحنه های مربوطه تا هماهنگی بیشتری با حرکات لب شخصیت ها داشته باشند.
4. میکس و ویرایش : صداهای ضبط شده با فیلم اصلی ترکیب می شوند و میکس و ویرایش صدا انجام می شود تا همه چیز با هم هماهنگ شود.
کاربردهای دوبله
- فیلم ها و سریال ها : دوبله برای محلی سازی فیلم ها و سریال های خارجی استفاده می شود تا مخاطبان بیشتری بتوانند از آن ها لذت ببرند.
- انیمیشن ها : انیمیشن ها اغلب به زبان های مختلف دوبله می شوند تا کودکان در سراسر جهان بتوانند آن ها را تماشا کنند.
- تبلیغات : دوبله تبلیغات نیز برای جذب مخاطبان در بازارهای مختلف انجام می شود.
- مستندها : دوبله مستندها برای انتقال اطلاعات به زبان های مختلف و گسترش دسترسی به محتوای آموزشی انجام می شود.
مزایای دوبله
- افزایش دسترسی : دوبله به مخاطبان بیشتری اجازه می دهد تا محتوای ویدئویی را درک کنند و از آن لذت ببرند.
- جلوگیری از نیاز به زیرنویس : مخاطبانی که نمی خواهند زیرنویس ها را بخوانند می توانند از دوبله استفاده کنند.
- محلی سازی بهتر : دوبله امکان افزودن جنبه های فرهنگی محلی را فراهم می کند و محتوا را بیشتر به مخاطبان مقصد نزدیک می کند.
دوبله اصطلاحی است که دردوزمینه به کار می رود: 1- برگردان زبان اصلی و گفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهند فیلم (درایران، فارسی) 2- ضبط گفتگو ها و جلوه های صوتی دراستودیو یا صدا گذاری
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سوبلمه
تصویر سوبلمه
ترکیب کلر و جیوۀ دوظرفیتی که سفید رنگ، بی بو و بسیار سمّی است و برای ضدعفونی کردن زخم ها، از بین بردن قارچ ها و حشره ها و نیز در صنعت چاپ بر روی پارچه کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
فیلمی که مکالمۀ هنرپیشگان آن از زبانی به زبان دیگر برگردانده شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلبله
تصویر چلبله
شتاب، اضطراب، بی قراری، شتاب زده و مضطرب، برای مثال ای ز نور رای تو خورشید رخشان در حجاب / وای ز جود دست تو ابر بهاری چلبله (ظهیرالدین فاریابی - رشیدی - چلبه)
فرهنگ فارسی عمید
ظرف بزرگ فلزی دردار که در آن خوراک می ریزند یا چیزی در آن می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوبینه
تصویر چوبینه
وسایل و اسبابی که از چوب ساخته شود
در علم زیست شناسی کاروانک
فرهنگ فارسی عمید
(چُ آ؟)
مزرعه ای است ازمزارع رودآور تویسرکان یکصدوسی جریب زمین دارد و بدون رعیت است. ملکی مرحوم میرزا شفیع تویسرکانی و موقوفۀ امام حسین (ع) است. (مرآت البلدان ج 4 ص 275)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ / مِ)
نوعی نخ و رشته. هقسمی قیطان
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ / مِ)
دوبرجی. کبوتری که دریک برج قرار نگیرد. (آنندراج). دوبرجه:
جایی نمی روم ز در و بام این حرم
نی زآن کبوتران دورنگ دوبامه ام.
سنجر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ/ مِ)
قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره). ظرف فلزّی بزرگ با درو سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ.
ترکیب ها:
- قابلمه پز. قابلمه پزی. قابلمه کاری کردن
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاه. در 36 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختری راه شوسۀ کرمانشاه به سقز واقع شده است. دشت و سردسیر است. 280 تن سکنه دارد. از رود خانه شاهپورآباد آبیاری میشود. از محصولاتش غلات، حبوبات و توتون است. قلمستان نیز دارد. مردمش بزراعت اشتغال دارند. اتومبیل به آنجا میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ / مِ)
نوعی گلوله. گلولۀ دم دم
لغت نامه دهخدا
(نَ)
لقب بهرام سردار هرمز ساسانی است. او را چوبین و شوبین نیز گویند:
چو چوب دولت ما شد برآور
مه چوبینه چوبین شد به خاور.
نظامی.
رجوع به چوبین و شوبین شود
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ مَ / اِ لِ مَ / اُ لُ مَ)
یک برگ مقل.
لغت نامه دهخدا
ساخته از چوب چوبی: افزار جوبین، رو پاکی سرخ رنگ که بر سر بندند، مرغی است صحرایی کاروانک
فرهنگ لغت هوشیار
قفل: بر مستراح کوپله سازیده است بر مستراح کوپله کاشیده (کاشنیده دهخدا) است ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولمه
تصویر کولمه
یک جزو از کلام لفظ معنی دار: (یا در کتابت آن حرفی یا کلمه ای از قلم افتاده)، توضیح فرق کلمه با لفظ در این است که لفظ اعم است از معنی دار و بی معنی ولی کلمه حتما معنی دارد، سخن گفتار. یا اتفاق کلمه. اتفاق آرا: و بر این کلمه همگی ارباب ذوق را اتفاق کلمه چون خادم دعا و ناشر ثنا محمد عوفی روی از همه جهان گردانیده و بهمه جهان آورده است، مجموعه حروفی که یک واحد را تشکیل دهند. در دستور فارسی معمولا کلمه را به نه بخش تقسیم کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت توضیح: در زبانها اروپایی نیز معمولا کلمه را به نه بخش تقسیم نمایند ولی عدد و کنایه در آن میان نیست و بجای این دو حرف تعریف و ضمیر را جا دهند. توضیح: ، کلام مرکب است از مجموع چند کلمه، فعل: و منطقیان فعل را کلمه خوانند و حرف را ادات. پس لفظ مفرد یا اسم بود یا فعل یا حرف، روح انسانی را باعتبار ظهور آن در نفس انسانی کلمه گویند. یا کلمه کن. امر ابداعی و تکوینی و وجود منبسط است چنانکه گویند بواسطه کلمه کن تمام موجود ات بر سبیل وجود ابداعی دفعه واحده از ذات حق صادر شده اند، جمله: (هرچ رافت و شفقت و رحمت و صلت رحم است داخل کلمه وایتاء ذی القربی است)، سکینه، (اسم خاص) روح القدس
فرهنگ لغت هوشیار
مولمه در فارسی مونث مولم بنگرید به مولم مونث مولم: حادثه مولمه. در فارسی بر گرفته از مولم تازی: درد ناک مونث مولم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوبله
تصویر خوبله
ابله، نادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلبله
تصویر چلبله
شتاب، بی قراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوبله
تصویر دوبله
دو برابر، مکرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولمه
تصویر دولمه
شیریست که بعد از مایه زدن بسته شود پنیر تر دلمه
فرهنگ لغت هوشیار
ظرف بزرگ مسین با در و سرپوش که بر روی هم استوار است و جهت نگهداری پلو و غیره بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زهرآبک جسمی است قابل تصعید که در آب محلول است و از گرم کردن سولفات مرکوریم و نمک به دست آید. سم بسیار خطرناکی است و در صنعت مورد استعمال دارد
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته از چوب چوبی: افزار جوبین، رو پاکی سرخ رنگ که بر سر بندند، مرغی است صحرایی کاروانک
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی است قابل تصعید که در آب محلول است و از گرم کردن سولفات مرکوریم و نمک به دست آید. سم بسیار خطرناکی است و در صنعت مورد استعمال دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوالمه
تصویر سوالمه
((سُ))
جمع سالمه، بی عیب ها، بی نقص ها، بی زحاف ها (در علم عروض)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلبله
تصویر چلبله
((چُ بُ لَ یا لِ))
شتاب، اضطراب، باشتاب، مضطرب، انعام شاعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوبله
تصویر دوبله
((بْ لِ))
فیلم ترجمه شده، دوبلاژ، توقف اتومبیلی به موازات اتومبیل دیگر، به شکل دو برابر
فرهنگ فارسی معین
رفت و روب، خانه تکانی
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب و ریزه های آن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی به صورت حرف تی که نوک تیز است و برای نشا در زمینهای سفت
فرهنگ گویش مازندرانی