جدول جو
جدول جو

معنی چطور - جستجوی لغت در جدول جو

چطور
(چِ طَ / طُو)
چگونه و چه وضع. (ناظم الاطباء). در تداول عامه، بمعنی چگونه و چسان و چه جور، چنانکه از کسی پرسند: احوالت چطور است ؟ یا فلان کس کارش چطور است ؟ ، در تداول عامه بمعنی چه، چنانکه در برابر وقوع حادثه ای یا شنیدن خبری گویند: چطور شد؟ یا چطور شده ؟ و رجوع به چه شود، در تداول عامه، بمعنی چه قسم و چه نوع
لغت نامه دهخدا
چطور
چگونه، چسان: (احوالت چطور است)، چه: در برابر وقوع حادثه یا شنیدن خبری گویند: چطور شده
تصویری از چطور
تصویر چطور
فرهنگ لغت هوشیار
چطور
چگونه، چسان
تصویری از چطور
تصویر چطور
فرهنگ واژه فارسی سره
چطور
چسان، چگونه، به چه نحو، به چه طریق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چنور
تصویر چنور
(دخترانه و پسرانه)
گیاهی خوشبو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خطور
تصویر خطور
گذشتن اندیشه ای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شطور
تصویر شطور
شطرها، جزء ها، پاره ها، نیمه ها، جمع واژۀ شطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگور
تصویر چگور
نوعی دوتار که بیشتر در میان صحرانشینان و روستاییان متداول است، نوعی ساز سیمی سادهبرای مثال طنینش چنان می نماید ز دور / که از پهنۀ دشت بانگ چگور (بهار - ۹۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطور
تصویر قطور
ضخیم، چیزی که دارای کلفتی و قطر بسیار باشد، ابر پرباران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تطور
تصویر تطور
گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون و حال به حال شدن، نظریه ای دربارۀ تکوین، ارتقا و تکامل جانداران و گیاهان که طبق آن نخستین موجودات جاندار از نوع واحد بوده و بنابر قوانین طبیعی در طی میلیون ها سال تنوع پیدا شده و نوع های مختلف به مرور زمان تکامل یافته و به صورت جانداران کنونی درآمده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطور
تصویر فطور
غذایی که با آن افطار می کنند، فطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سطور
تصویر سطور
سطرها، خطها، رشته ها، رده ها، جمع واژۀ سطر
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چُ)
در تداول عوام، مجدر. آبله رو. آبله دار
لغت نامه دهخدا
(چَتْ وَ)
بمعنی چهاریک گروانکه. وزنی معادل دو سیر و نیم. یک چتور ودکا یا یک چتور عرق، یک ربعی
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه که در 4هزارگزی شمال باختری ترک و 15هزارگزی راه شوسۀ میانه به تبریز واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 848 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود ترک و محصولش غلات، عدس و نخود، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(چِزْ وَ)
چیزی که از دنبه وپیه پس از گداختن ماند. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف چزدر و چزدره و چزده. رجوع به دو کلمه اخیر شود
لغت نامه دهخدا
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’از قرای طبس و جدیدالنسق است که هوایش گرم، آبش از قنات و محصولش گندم و جو میباشد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 228)
لغت نامه دهخدا
(اَطْ وَ)
حد و طرف چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چُ)
چگر. قسمی ساز روستایی. نوعی ساز سیمی ساده که بیشتردر میان ترکمانان متداول است. و رجوع به چگر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شطور
تصویر شطور
تک خانه، پستان نا برابر، جامه نا برابر
فرهنگ لغت هوشیار
گونه گونی -1 گونه گونه شدنگوناگون گشتن حال بحال شدن، گوناگونی، جمع تطورات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عطر، بویه ها شمین ها ماده خوشبوی (نباتی یا حیوانی) بوی خوش جمع عطور. توضیح ماده خوشبوی روغنی شکل است که در اندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد. یا عطرها. عطرها موادی هستند غالبا دارای بوی مطبوع و مخلوطی از چند ماده شیمیایی که در اکثر گیاهان به صورت قطرات کوچک داخل سلولهای گیاهی (خصوصا سلولهای بشره) وجود دارند و چون نور را بیش از مواد دیگر سیتوپلاسم منکسر می کنند به خوبی قابل تشخیصند. مواد عطری در اندامهای مختلف اکثر گیاهان از قبیل برگ و پوسته و گل و میوه و دانه وجود دارند. ترکیب شیمیایی عطرها اختلاطی از چند ماده است که مهمترین آنها عبارتند از هیدروکربورهای ترپنی و الکلهای مختلف و اسیدهاو ستن های مختلف و گاهی هم برخی ترکیبات گوگردی. عطرها کمی در آب حل می شوند ولی در اتر و بنزین و کلروفرم و الکل به خوبی حل می گردند ولی بر خلاف چربی ها با قلیاها تولید صابون نمی کنند و به علاوه در حرارتهای 100 تا 110 درجه در بافتها تبخیر می شوند و از بین می روند. از این رو می توان آنها را در مجاورت بخار آب تقطیر کرده به حالت مایع به دست آورد (طریقه استخراج عطرها) اسانس ها روغن های عطری مواد معطره. یا برگ عطر. شمعدانی عطری. یا عطر بهار نارنج. عطری را گویند که از شکوفه ها و گل های درخت نارنج گیرند. یا عطر رازقی. عطری را گویند که از گل رازقی به دست آورند. یا عطر گل. عطر گل سرخ. عطری را گویند که از گل سرخ بدست آورند. (گل گلاب) و آن به علت بوی بسیار مطبوعش مورد توجه است عطر گل گلاب عطر گل یا عطر گل گلاب. عطر گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطور
تصویر فطور
روزه را باز کردن، افطار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطور
تصویر قطور
دارای کلفتی و قطر بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
روسی اندازه ای است: 125 گرم یک چهارم گیر وانکه تقریبا برابر با 125 گرم
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی ساز روستایی از ذوی الاوتار که نزد ترکان و ترکمانان رواج دارد و نوازنده آنرا (عاشق) نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطور
تصویر خطور
دلگذر آن چه به دل گذرد، یاد کرد بیاد آمدن بدل گذشتن بخاطر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سطور
تصویر سطور
جمع سطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطور
تصویر فطور
((فُ))
جمع فطر، شکاف ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطور
تصویر قطور
((قَ))
هر چیز ضخیم و کلفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سطور
تصویر سطور
((سُ))
جمع سطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطور
تصویر خطور
((خُ))
به دل گذشتن، به خاطر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگور
تصویر چگور
((چُ))
نوعی ساز سیمی ساده که بین روستاییان و ترکان و ترکمانان رواج دارد و نوازنده آن را «عاشق» می نامند، چگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تطور
تصویر تطور
((تَ طَ وُّ))
گونه گونه شدن، حال به حال شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چطوری
تصویر چطوری
چگونه
فرهنگ واژه فارسی سره