جدول جو
جدول جو

معنی چشمیدر - جستجوی لغت در جدول جو

چشمیدر
(چَ دُ)
دهی است از دهستان ژاوه رود بخش زراب شهرستان سنندج که در 24 هزارگزی جنوب خاوری زراب و 8 هزارگزی شمال باختری بایگلان واقع است. کوهستانی و سردسیراست و 700 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه بایگلان و چشمه. محصولش غلات، توتون، پنبه، لبنیات و میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان گلیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چامیدن
تصویر چامیدن
چمیدن، خرامیدن
شاشیدن، شاریدن، میختن، شاش زدن، میزیدن، ادرار کردن، گمیز کردن، گمیختن، شاشدن، گمیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم دل
تصویر چشم دل
چشم بصیرت، بینش آگاهانه و توام با خرد، برای مثال چشم دل باز کن که جان بینی / آنچه نادیدنی ست آن بینی (هاتف - ۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشمیدن
تصویر آشمیدن
نوشیدن، برای مثال خوش دل شد و آرمید با او / هم خورد و هم آشمید با او (نظامی۳ - ۴۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشمیزک
تصویر چشمیزک
دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چشملان، تشن، حسب السودان، تشمیزج، چشمک، چشام، چشوم، چشخام، چاکشو، چاکشی، خاکشو، چاکسی
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ دَ / دِ)
دیده شده و نگریسته شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چامیدن
تصویر چامیدن
خرامیدن ادرار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم سر
تصویر چشم سر
دیده ظاهر بین، چشم ظاهر، نظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم درد
تصویر چشم درد
درد چشم بیماری چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشمیدن
تصویر آشمیدن
مخفف آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
دانه ایست سیاه باندازه بهدانه و آنرا از گیاهی که در حجاز و سودان روید بدست آرند و در طب قدیم مستعمل بود چشمک چشام چشوم چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشمیدن
تصویر نشمیدن
عیش و نوش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشمیدن
تصویر نشمیدن
((نَ دَ))
عیش و نوش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چامیدن
تصویر چامیدن
شاشیدن، خرامیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشمیزک
تصویر چشمیزک
((چَ زَ))
چشمیزج. تشمیزج، دانه ای است سیاه به اندازه بهدانه و آن را از گیاهی که در حجاز و سودان روید بدست آرند و در طب قدیم مستعمل بود، چشمک، چشام، چشوم، چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشمیدن
تصویر خشمیدن
ائتکال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
زاید الوصف، زایدالوصف، محسوس، قابل توجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
Eyepopping
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
stupéfiant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گاو سیاه رنگ و خال خالی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
驚くべき
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
מהמם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
चमत्कारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
mencengangkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
ตระการตา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
oogverblindend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
atemberaubend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
asombroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
sbalorditivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
impressionante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
惊人的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
oszałamiający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
вражаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
потрясающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چشمگیر
تصویر چشمگیر
놀라운
دیکشنری فارسی به کره ای