- پیگمان
- هر یک از مواد رنگی موجود در سلول گیاهی یا جانوری که به آن رنگ می دهد، رنگ دانه
معنی پیگمان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه شک ندارد کسی که سوء ظن ندارد، بدون شک یقینا
معاعده، عهد، قرار، قرارداد
میثاق، عهد، سوگند، الزام، ودیع، قرار داد، معاهده وعهد
عهد، قرارداد، شرط
قول و قراری که کسی با کس دیگر بگذارد که بر طبق آن عمل کند، شرط، قرارداد، عهد، بیعت
پیمان بستن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری
پیمان ساختن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان کردن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان گرفتن: عهد گرفتن، قول گرفتن
پیمان نهادن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان بستن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری
پیمان ساختن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان کردن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان گرفتن: عهد گرفتن، قول گرفتن
پیمان نهادن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
مشکوک
روحانی
سایرین
تیوری
بی شکی بدون ظن بودن سوء ظن نداشتن
بی تقصیر
جای گذاشتن دیگ دیگپایه، سه پایه، اجاق آتشدان. یا دیگدان سرد بخیل خسیس
ماژول، مقیاس
حامیان، طرفداران
بی تردید، بدون شک، مطمئناً، بی شک، مسلما، یقینا، قطعا، حتماً
دکوراسیون، ترتیب
سلسه مراتب، درجات
مسئله، موضوع
سوءظن دار، بدخیال
نخ تابیده از چند نخ مانند طناب
فرانسوی بستر زبانزد زمین شناسی، توده کانی
استوار داشتن امین کردن
مهمان میهمان
نادم، کسی که از کاری که کرده شرمگین باشد
قلاب سنگ قلماسنگ فلاخن
فرانسوی چین خوردگی
پیرامون: زرنگ شهری با حصارست و پیرامن او خندق است. بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین گلشنی پیرامنش چون روضه دار السلام. (حافظ)