پای ماچان، کفش کن، درگاه خانه، پایین مجلس، صف نعال، در تصوف درگاه خانه یا پایین مجلس که هرگاه کسی گناه یا تقصیری کند او را در آنجا به یک پا وامی دارند و او در آن حالت باید گوش چپ خود را به دست راست و گوش راست را به دست چپ بگیرد و روی یک پا بایستد تا وقتی که مرشد از تقصیر او بگذرد
پای ماچان، کفش کَن، درگاه خانه، پایین مجلس، صف نعال، در تصوف درگاه خانه یا پایین مجلس که هرگاه کسی گناه یا تقصیری کند او را در آنجا به یک پا وامی دارند و او در آن حالت باید گوش چپ خود را به دست راست و گوش راست را به دست چپ بگیرد و روی یک پا بایستد تا وقتی که مرشد از تقصیر او بگذرد
پیمودن. پیماییدن: همی خواهم ای داور کردگار که چندان امان یابم از روزگار که از تخم ایرج یکی نامور ببینم ابر کینه بسته کمر... چو دیدم چنین زآن سپس شایدم کجا خاک بالا بپیمایدم. فردوسی (شاهنامۀ بروخیم ج 1 ص 93)
پیمودن. پیماییدن: همی خواهم ای داور کردگار که چندان امان یابم از روزگار که از تخم ایرج یکی نامور ببینم ابر کینه بسته کمر... چو دیدم چنین زآن سپس شایدم کجا خاک بالا بپیمایدم. فردوسی (شاهنامۀ بروخیم ج 1 ص 93)
پیراهن، پیرهن، پیرهند، کرته، قمیص: این نفس جان دامنم برتافته ست بوی پیراهان یوسف یافته ست، مولوی، برو بر بوی پیراهان یوسف که چون یعقوب ماتم دار گشتی، مولوی، رجوع به پیراهن شود
پیراهن، پیرهن، پیرهند، کرته، قمیص: این نفس جان دامنم برتافته ست بوی پیراهان یوسف یافته ست، مولوی، برو بر بوی پیراهان یوسف که چون یعقوب ماتم دار گشتی، مولوی، رجوع به پیراهن شود
نام تیره گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهای بر روی گلبرگها چسبیده با میوۀ کپسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله های دارای شیرابۀساده با اثر مسهلی. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 240)
نام تیره گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهای بر روی گلبرگها چسبیده با میوۀ کپسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله های دارای شیرابۀساده با اثر مسهلی. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 240)
دهی از دهستان کرارج بخش حومه شهرستان اصفهان، جلگه، معتدل، دارای 180 تن سکنه، آب آن از زاینده رود و چاه، محصول آنجا غلات و ذرت و صیفی و پنبه و تریاک، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ماشین رو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان کرارج بخش حومه شهرستان اصفهان، جلگه، معتدل، دارای 180 تن سکنه، آب آن از زاینده رود و چاه، محصول آنجا غلات و ذرت و صیفی و پنبه و تریاک، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ماشین رو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
پای ماچان. صف نعال. کفش کن: به پی ماچان غرامت بسپریمن غرت یک وی روشتی از اما دی. حافظ (بلهجۀ شیرازی). ترجمه: بپای ماچان غرامت خواهیم سپردن اگر تو یک گناه یا بیراهی از ما دیدی
پای ماچان. صف نعال. کفش کن: به پی ماچان غرامت بسپریمن غرت یک وی روشتی از اما دی. حافظ (بلهجۀ شیرازی). ترجمه: بپای ماچان غرامت خواهیم سپردن اگر تو یک گناه یا بیراهی از ما دیدی
نام نهری در قسمت جنوبی شیلی میان ایالت والدیویا و لانکیهوئه و از توابع نهر دیوبوئنو و آن از دریاچۀ کونستانچیا سرچشمه گیرد و بسوی مغرب روان شود، طول مجرایش 150 هزار گزست اما فقط بیست هزار گز آن قابل سیر سفائن میباشد
نام نهری در قسمت جنوبی شیلی میان ایالت والدیویا و لانکیهوئه و از توابع نهر دیوبوئنو و آن از دریاچۀ کونستانچیا سرچشمه گیرد و بسوی مغرب روان شود، طول مجرایش 150 هزار گزست اما فقط بیست هزار گز آن قابل سیر سفائن میباشد
شهری در کلمبیا، کرسی ایالت کوکا (آمریکای جنوبی) نزدیک ریومولینو، در 370 هزارگزی جنوب غربی بوگوته و در ارتفاع 1666 گز از سطح دریا در نزدیکی دو کوه آتش فشان در محلی بسیار شاعرانه جای دارد دارای 10000 تن سکنه، دانشگاه و دارالضرب و تجارت آن بسیار رایج است در سال 1537 میلادی اسپانیاییها این شهر را بنا نهاده اند و بعدها هم وسعت یافت ولی در اثنای جنگهای استقلال و از زلزله دچار خسارت شد. هوای حوالی آن بسیار لطیف و منبت است و معادن زر فراوان دارد
شهری در کلمبیا، کرسی ایالت کوکا (آمریکای جنوبی) نزدیک ریومولینو، در 370 هزارگزی جنوب غربی بوگوته و در ارتفاع 1666 گز از سطح دریا در نزدیکی دو کوه آتش فشان در محلی بسیار شاعرانه جای دارد دارای 10000 تن سکنه، دانشگاه و دارالضرب و تجارت آن بسیار رایج است در سال 1537 میلادی اسپانیاییها این شهر را بنا نهاده اند و بعدها هم وسعت یافت ولی در اثنای جنگهای استقلال و از زلزله دچار خسارت شد. هوای حوالی آن بسیار لطیف و منبت است و معادن زر فراوان دارد
گاوی بوده است مر شاه افریدون را. (حاشیۀ لغت نامۀ اسدی نخجوانی) : مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو نکو بودش پژمایونا. دقیقی. و ظاهراً پژمایون تحصیف پرمایون است و رجوع به برمایون و برمایه و پرمایه شود
گاوی بوده است مر شاه افریدون را. (حاشیۀ لغت نامۀ اسدی نخجوانی) : مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو نکو بودش پژمایونا. دقیقی. و ظاهراً پژمایون تحصیف پرمایون است و رجوع به برمایون و برمایه و پرمایه شود
آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی). مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو نکو بودش پرمایونا. دقیقی. و رجوع به پرمایه و برمایون شود
آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی). مهرگان آمد جشن ملک اَفریدونا آن کجا گاو نکو بودش پرمایونا. دقیقی. و رجوع به پرمایه و برمایون شود
نام تیره گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهایی بر روی گلبرگهای چسبیده و وبا میوه کبسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله هایی دارای شیرابه ساده بااثر مسهلی دارند
نام تیره گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهایی بر روی گلبرگهای چسبیده و وبا میوه کبسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله هایی دارای شیرابه ساده بااثر مسهلی دارند
پیمودن: همی خواهم ای داور کردگار، که چندان امان یابم از روزگار. که از تخم ایرج یکی نامور ببینم ابر کینه بسته کمر... چو دیدم چنین زان سپس شایدم کجا خاک بالا بپیمایدم. (شا. بخ 93: 1 لغ)
پیمودن: همی خواهم ای داور کردگار، که چندان امان یابم از روزگار. که از تخم ایرج یکی نامور ببینم ابر کینه بسته کمر... چو دیدم چنین زان سپس شایدم کجا خاک بالا بپیمایدم. (شا. بخ 93: 1 لغ)