جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیشوایان

پیش ایوان

پیش ایوان
فضای مرتفع و مهتابی جلو ایوان که سقف نداشته باشد صحن خانه: مجلسش را عرش پیش ایوان و کرسی صندلی مطبخش را آسمان ها دود و کوکبها شرار. (محمد سعید اشرف)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشدامان

پیشدامان
لنگ یا حوله و امثال آن که بعضی کارگران جلو دامن از کمر بزیر آویزند پیش بند پیشگیر، چرمی که آهنگران بر زانو گسترند و کار کنند تا جامه شان نسوزد: از آن درفش فریدون گرفت عالم را که پیشدامن آهنگر صفاها نیست. (سراجانقاش)، هریک از دو قسمت از دامن جلو لباس مقابل پس دامن، خادم پیشکار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشینیان

پیشینیان
کسانی که در قدیم بوده و در سال های گذشته می زیسته اند، گذشتگان، قدما، اسلاف
پیشینیان
فرهنگ فارسی عمید

پیش ایوان

پیش ایوان
فضای مرتفع و مهتابی جلو ایوان که سقف ندارد. صحن خانه. (آنندراج) :
ای در روش شهنشهی جفت بطاق
گردون به درت ز کهکشان بسته نطاق
هنگام سلام پیش ایوان تو عرش
نازد بجواب ابروی گوشۀ طاق.
ظهوری.
مجلسش را عرش پیش ایوان و کرسی صندلی
مطبخش را آسمانها دود و کوکبها شرار.
محمدسعیداشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشینیان

پیشینیان
جَمعِ واژۀ پیشین، متقدمین، قدماء، اسلاف، سابقین، سلف، (دهار)، اوائل، گذشتگان، اقدمین، پیشینگان، مقابل پس آیندگان، مقابل پسینیان:
این چنین بزم از همه شاهان کرا اندر خورست
نامۀ شاهان بخوان و کتب پیشینیان بیار،
فرخی،
برجای پیشینیان راه نمایان خویش به استقلال نشست، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312)،
ز نامه های کهن نام کهنگان برخوان
یکی جریدۀ پیشینیان بپیش آور،
ناصرخسرو،
کعب الاحبار معاویه را بدین گونه آگاه کرد که بکتابهای پیشینیان نوشته است که ... (قصص الانبیاء ص 152)، و گفت بنگرید که پیشینیان فساد کردند، عاقبت کارایشان چگونه بود، (قصص الانبیاء ص 94)،
ای ز فلک بیش بس و ز تو فلک دیده آنک
دهر ز پیشینیان صد یک آن دیده نیست،
خاقانی،
ز باغی که پیشینیان کاشتند
پس آیندگان میوه برداشتند،
نظامی،
نیکبختان بحکایت و امثال پیشینیان پند گیرند از آن پیشتر که پسینیان بواقعۀ ایشان مثل زنند، (گلستان)، پیشینیان چه کردند و برفتند، (مجالس سعدی)،
ملوک ار نکونامی اندوختند
ز پیشینیان سیرت آموختند،
سعدی،
رجوع به اوائل شود
لغت نامه دهخدا