جدول جو
جدول جو

معنی پرمایون

پرمایون
پرمایه، دارای مادۀ اصلی بسیار، دارای مایۀ بسیار، مایه دار، غنی، صاحب علم و خرد بسیار، بسیار دانا، شریف، بزرگوار، پربها، هر چیز گران مایه، ثروتمند
تصویری از پرمایون
تصویر پرمایون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرمایون

پرمایون

پرمایون
آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی).
مهرگان آمد جشن ملک اَفریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پرمایونا.
دقیقی.
و رجوع به پرمایه و برمایون شود
لغت نامه دهخدا

پژمایون

پژمایون
گاوی بوده است مر شاه افریدون را. (حاشیۀ لغت نامۀ اسدی نخجوانی) :
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پژمایونا.
دقیقی.
و ظاهراً پژمایون تحصیف پرمایون است و رجوع به برمایون و برمایه و پرمایه شود
لغت نامه دهخدا

برمایون

برمایون
نام ماده گاوی که فریدون را شیر میداد. (برهان). نام گاو فریدون فرخ است که به شیر آن پرورش یافت و بر آن سوار می گشت. (آنندراج). پرمایون. برمایه. و رجوع به برمایه و پرمایون شود:
ماده گاوان گله ات هر یک
شاه پرور بود چو برمایون.
فرالاوی.
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش برمایونا.
دقیقی
لغت نامه دهخدا

برمایون

برمایون
نام برادر فریدون: از آسپیان پورتورا فریدون بوجود آمد، کسی که از جم انتقام کشید. از او (یعنی از پور تورا) دو پسر دیگر که برمایون و کتایون باشند نیز بوجود آمدند. (یشتها ج 1 ص 194)
لغت نامه دهخدا