جدول جو
جدول جو

معنی پژوم - جستجوی لغت در جدول جو

پژوم
فقیر، گدا، خوار
تصویری از پژوم
تصویر پژوم
فرهنگ لغت هوشیار
پژوم
درویش، فقیر، گدا، خوار
تصویری از پژوم
تصویر پژوم
فرهنگ فارسی عمید
پژوم
((پَ))
درویش، گدا، خوار، ذلیل
تصویری از پژوم
تصویر پژوم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پژوی
تصویر پژوی
سست و ضعیف بتن و بعقل و بفکر بی حرکت و بی عمل سخت ضعیف، بی حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
باز جست تجسس تفحص، پرسش باز خواست، در ترکیب بمعنی (پژوهنده) آید: دانش پژوه دین پژوه کین پژوه
فرهنگ لغت هوشیار
اشتالنگ کعب قاب بجول پجول، گلوله ای که طفلان بدان بازی کنند، فندق بندق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژوژ
تصویر پژوژ
اصرار الحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژول
تصویر پژول
بجول، استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژوه
تصویر پژوه
پژوهیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پژوهنده مثلاً دانش پژوه، دین پژوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژوه
تصویر پژوه
((پِ))
بازجستن، جست و جو کردن، مؤاخذه، بازخواست، در ترکیب با واژه های دیگر معنای پژوهنده می دهد مانند، دانش پژوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پژول
تصویر پژول
((پَ))
استخوان بین دو قوزک پا، پستان زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پژوژ
تصویر پژوژ
((پَ))
اصرار، الحاح
فرهنگ فارسی معین
گردنه گریوه کتل بش بند سر کوه، زمین پست و بلند. یا سر پژ گرفتن، (ظاهرا بصورت سخریه و استهزا) کار را بکمال رساندن باشد از خوب یا زشت مثل اینکه امروز گویند: (معرکه کردی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوم
تصویر پوم
قسمی بازی که در آن گلوله ای را با راکت بسوراخی داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژم
تصویر پژم
پژ، زمین پست و بلند و ناهموار، گل کهنه و نرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژم
تصویر پژم
((پَ))
کتل، زمین پست و بلند، پژ
فرهنگ فارسی معین